چکیده پشت جلد:
محور و مدار ادیان توحیدی، خدا و اوصاف او از جمله علم غیب است که این امر باوری بنیادین در این ادیان به شمار میرود. گذشته از این، علم غیب از مقومات باور به نبوت و به دنبال آن نزد شیعیان از مقومات امامت محسوب میشود.
اما پیچیدگی تبیین علم غیب از یک طرف و سازگاری آن با عقل و دادههای عقلانی از طرف دیگر، ذهن و ضمیر اندیشمندان بسیاری را به خود مشغول نموده است.
این کتاب، با نگاهی تاریخی به مکاتب فلسفیـ کلامی پرداخته و با طرح مسئله عقل و وحی در این باب و انطباق آن با مسئله علم غیب، دیدگاههای مربوط را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد.
پیشگفتار
عاقلان و خردمندان ژرفاندیش بر این باورند که علم و معرفت، از نگاه همه ادیان توحیدی به ویژه اسلام ـ به عنوان مترقیترین و کاملترین دین الهی ـ، که از پشتوانهای وحیانی بهرهمندند، از اهمّیت و جایگاه رفیع، و نقش بسزایی برخوردار است؛ و شاه کلید فتح ابواب سعادت و رستگاری بر همه انسانها در طول تاریخ بشریت محسوب شدهاست. از آنروی که جهل نقش اساسی در شقاوت و بدبختی انسان و انسانیت داشته است، بخش عظیمی از آیات قرآن کریم، روایات معصومین(ع)، ظرائف حکیمان، متألهان و همه آن کسانی که خود جامی از ضلال «علم و معرفت» نوشیدهاند، و خواهان سرانجامی شایسته و بایسته برای انسان هستند، بر اهمیت و ضرورت معرفت تشویق و تأکید نموده و بنای همه فضائل انسانی را، بر شالوده «علم و معرفت» باقی و استوار و مصون از هر تزلزل و آسیب دانستهاند.
در این بخش اگر چه دامنه سخن گسترده است، اما مناسب است عنان سخن را در طلیعه بحث، به امیر علم و معرفت امام علی(ع) بسپارم که فرمود:
ای کمیل بهخاطر بسپار از من آنچه را که برایت میگویم، مردم سه دستهاند، دانایی که شناسای خداست، آموزندهای که در راه رستگاری کوشاست، فرومایگانی رونده به چپ و راست که در هم آمیزند، و پی هر بانگی را گیرند و با هر باد به سویی خیزند. نه از نور دانش بهره بردهاند و نه بر پایهای محکم تکیه کردهاند. ای کمیل دانش بهتر از مال است، دانش تو را حفظ میکند، و تو ثروت را... ای کمیل مال اندوزان مردهای را مانند، و عالمان زنده و پایدارند تا زمانی که روزگار باقی است...[1]
پس دانش و بینش هر انسانی، معرف کمال و شخصیت، وجه امتیاز او بر دیگر مخلوقات، و سرمایۀ گرانبها و بیبدیلی است، که خداوند در اختیار زبدهترین مخلوقاتش قرار داده است، و او را به زیور زیبندۀ «آگاهی» آراسته است. «الذّی علم بالقلم, علّم الانسان ما لم یعلم»[2]
بدیهی است که علم و دانش آدمی، در گرو قدرت اندیشه و تجربه اوست، که در مسیر زمان رو به تکامل و فربهی است، و گاه هم رکود و ایستایی و چه بسا عقب گرد و خسران دارد.
بنابراین، اگر چه گذر زمان و کسب تجربه، و رشد ذهنی، بر آگاهی و دانش آدمی میافزاید، اما به جهت گستردگی، وسعت جهان از هر سو، و پیچیدگی ارتباطات اجزاء و پدیدههای عالم از سوی دیگر، نسبت به بسیاری از حقایق گذشته، حال و آینده، بیبهره میماند. این نسبیت هیچ گاه از علم و جهل بشر، در رابطه با این عالم مادی، برطرف نخواهد شد، تا چه رسد به جهان ماوراء این عالم، که بسیاری از حقایق آن از محدوده دانش بشری خارج است، و عنقای تیز پرواز عقل بشر به قلّه رفیع آن صعود نتواند نمود. قرآن این واقعیت را چنین بیان میکند: «و ما أوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً»[3] «و ما تدری نفسٌ ما ذاتکسب غداً و ما تدری نفس بای ارضٍ تموت»[4] «والله یعلم و أنتم لاتعلمون».[5]
آری معنای نسبیت همین است، که آدمی در تنگنای محدودیتهای زمانی و مکانی و ابزارهای مادی و عادی گرفتار میآید، و هریک مانع آگاهی او نسبت به ورای زمان و مکان و ماده میشوند، و او را در محدودیت آگاهی، نسبت به بسیاری از حقایق عالم نگه میدارند. اما باید توجه داشت که این محدودیتها در صورتی است که آدمی خود را محکوم این قیود مادی بداند، و برای علم و آگاهی ابزاری فراتر قائل نباشد، و از ودایعی که خداوند در کمون وجود او قرار داده است، بیخبر باشد، که میتواند بوسیله آنها همه حجابهای مادی را کنار زده، زمان و مکان را درنوردیده، بر اسرار و حقایق ماورای این عالم، آگاهی یابد. و دائرۀ این آگاهی را به اندازۀ ظرفیت خویش به فراسوی مادّیات گسترش دهد، و نظارهگر عوالمی دیگر شود، که از تیررس ابزارهای عادی و مادی خارجاند، و به آن «عالم غیب» گویند، که طرق و ابزار راهیابی به آن متمایز از طرق و ابزار راهیابی به عالم شهود است. پس اگر در نظام هستی بنا به شهادت قرآن کریم دو عالم «غیب و شهود» حاکم است «عالم الغیب و الشهاده»[6] که چنین خواهد بود. پس ابزار راهیابی به آنها هم متفاوت است.
بنابراین برآنیم تا در پژوهش پیش رو، علاوه بر آیات و روایات مربوط به علم غیب، به دیدگاه دوگروه از علمای اسلامی، یعنی فیلسوفان و متکلمان ـ پس از ذکر چند نکته ضروری ـ بپردازیم.
یکم: علم غیب، با نگاه هستیشناسی، از سابقه کهن، و دیرینهای به درازای عمر نظام آفرینش برخوردار است، و حداقل سابقه آن به کتابهای آسمانی، و پیامبران الهی که نسیم عالم غیب و شمیم حضرت غیب را، در این عالم مادی پراکندند برمیگردد، و در دوران گوناگون تفکر و اندیشه بشری، به ویژه نزد صاحبان ادیان الهی، مورد توجه قرار داشته است.
قابل توجه اینکه در بیان تاریخچه این موضوع، که از قرآن شروع میشود، ناگزیر باید به آنچه در این باره شارحان و مفسران اعم از پیامبر اعظم(ص) و شاگردان مکتبش، از خود به یادگار گذاشتهاند، و هم اکنون به عنوان سنت شناخته میشود، عنایت ویژه نمود زیرا منبع و منشأ بحث پیرامون علم غیب اولاً قرآن کریم و سپس بیانات نورانی معصومین علیهم السلام است، و آن گاه نوبت به متکلمان و حکما و اندیشوران و پاسداران اصول اعتقادی، با برداشتهای متفاوت از این دو سرمایۀ عظیم میرسد که به صیانت برهانی و استدلالی از اصول ایدئولوژی دین، بر یکدیگر پیشی گرفتهاند، و برای استحکام بخشیدن، به بنیان مسائل اعتقادی به کنکاش و پژوهش، و نقد و نظرو دفاع روی آوردهاند.[7] باری «علم غیب» همانند دیگر مسائل کلامی در مسیر تاریخ، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده، و فرآیندی تکاملی همانند دیگر مسائل علمی داشته، و به شهادت تاریخ در زمرۀ مباحث اساسی و اعتقادی جایگاه ویژه یافته است، و مستقیم یا غیرمستقیم با علوم مختلفی پیوند برقرار کرده است، که البته در فلسفه و کلام اسلامی از نماد و نمودی بیشتر برخوردار است؛ لذا در گذشته در منابع حدیثی ابوابی به آن اختصاص داده شده، و در مجامیع تفسیری نیز بهتناسب بعضی از آیات، پیرامون علم غیب مباحثی مطرح شده، و همچنین در آثاری که عهدهدار مباحث اعتقادی هستند، به ویژه در مباحث مربوط به امامت (علم امام) نیز به طور فشرده، و موجز به آن پرداخته شده. امّا در قرون متأخر با توجه به عنایت بیشتر به مسئله امامت، و توجه خاص به علم امام، که علم غیب بخش مهمی از آن محسوب میشود، و در روایات شیعیان از مسلّمات بحث امامت دانسته شده، رسالههایی پیرامون آن تدوین شده، که البته هیچ یک هدفی را که این پژوهش دنبال میکند نداشتهاند.[8]
دوم: علم غیب، عنوان مبحثی است، که همیشه مدّنظر همه آن کسانی که به نحوی با سرچشمههای معارف دینی ارتباط داشتهاند بوده است، و به علل گوناگونی که نمونههایی از آن را ذکر میکنیم، از جمله مباحث مهم کلام اسلامی محسوب میشود.
سوم: باید اذعان نمود،در باره «علم غیب» که موضوع اصلی این پژوهش است، تاکنون اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی کوششها و پژوهشهایی را به انجام رساندهاند، که به نوبه خود در خور ستایش و تحسین است، و بخشی از پرسشهای مربوط به علم غیب را پاسخ داده است؛ اما آنچه این مجموعه را از دیگر پژوهشها متمایز میدارد، توجه به این مهم است که پژوهشهایی که تاکنون در باره علم امام وبویژه علم غیب به وقوع پیوسته، بیشتر رویکرد نقلگرایانه داشته،که به جمع آوری آیات و روایات انجامیده است،اما رویکرد عقلی مسئله کمتر (آن هم بهطور مستقل) مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین پژوهشی که هم از زاویه آیات و روایات به علم غیب نگاه کرده باشد وهم با کاوش در آراء و اندیشه متکلمان، و فلاسفه به مسئله «علم غیب» پرداخته باشد، به ندرت مشاهده میشود. از این جهت نوشتار پیش رو شاید از امتیاز قابل توجهی نسبت به دیگر آثار مشابه برخوردار باشد.
چهارم: بعضی از دوستان ومشاوران از ابتدا بر این باور بودند، که پرداختن به موضوعاتی از قبیل«علم غیب»، چنین مینماید که از نخست سرانجام روشن و آشکاری نخواهد داشت، موضوع همچنان در هالهای از ابهام میماند و کوششی بیثمر خواهد بود. بلی آنگونه که شاهدیم بعضی از موضوعات کلامی با اینکه بسیار هم مورد توجه قرار گرفتهاند به چنین سر نوشتی دچار شدهاند، نتوانستهاند آنگونه که شایسته است، گامی در پاسخگویی به همه پرسشهایی که پیرامون آنها مطرح است بردارند، این نا تمامی وناقص کاری نباید بهانهای بر رها کردن کل کارها شود، زیرا به هر دلیل فضای هرکار علمی سر انجام بطور کامل آفتابی نمیشود؛ مسلم با نگاه از بیرون آن هم با نگاههای متفاوت، نقطههای تاریکی را نشان میدهد، اما مهم در هر کاری نکات مثبت آن است، واینکه توانسته باشد نسبت به کارهای انجام گرفته گامی به جلو بر دارد. با توجه به این مطالب در این اثر تلاش فراوان شد تا ساختار بحث بصورتی سامان یابد که حتی الامکان این مجموعه برآیندی مورد توجه داشته باشد، ودر مجموع توانسته باشد علاوه بر نشان دادن نگاههای متفاوت با رویکردهای مختلف در باره علم غیب، در رفع ابهام از بعضی زوایای مبهم موثر باشد، و با توجه به دشواریهایی که در این نوع تحقیقات وجود دارد زمینه را برای پژوهشهای پسین فراهم آورد. در نهایت نقد و نظر ناقدین وآسیب شناسان محترم را بر دیده منت میگذارم.
[1]. «یا کمیل إحفظ عنّی ما اقول لک، النّاس ثلاثه عالم ربّانی و متعلّم علی سبیل نجاه و هَمَجٌ رَعاعٌ أتباع کُلّ ناعق،یمیلون مع کلّ ریح لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجئوُا الی رکنٍ وثیق یا کمیل العلم خیرٌ من المال العلم یحرسک و أنت تحرص المال.... یا کمیل مات خزان الاموال و هم أحیاء و العلماء باقون مابقی الدّهر...».نهج البلاغه، حکمت147. بحارالانوار، ج 1، ص 187، باب 2.
[2]. علق، آیه 4 ـ 5.
[3]. إسراء، آیه 85. 2. لقمان، آیه 34.
[5]. بقره، آیه 216. 4. انعام، آیه 73.
[7]. همانگونه که اشاره شد، مسئله علم غیب، تنها مسئلهای دینی و اختصاصی ادیان به ویژه اسلام نبوده و نیست که فقط بتوان از رهگذر گزارههای دینی به آن پرداخت، بلکه میتوان با توجه به افکار و اندیشههای فلسفی و بحثهای برون دینی هم، به این مسئله پرداخت، اما با توجه به اینکه عنایت ما در این مجموعه به نگاه عالمان و اندیشمندان اسلامی اعم از متکلمین و فلاسفه است، بحث را درون دینی دانسته، و فقط از دریچه اسلام بر آن مینگریم.
[8]. نک: محمدحسن نادم، مجموعه مقالات علم امام، انتشارات دانشگاه ادیان، قم، 1388ش.
|
دانشکده ها دانشکده شیعه شناسی |
خدمات فناوری اطلاعات سامانه جامع آموزش |
بیانیه رسالت دانشگاه ادیان و مذاهب، نخستین دانشگاه تخصصی ادیان و مذاهب در ایران، برخاسته از حوزه علمیه، ضمن شناخت ادیان و مذاهب و تعامل و گفت و گو با پیروان آنها با تکیه بر مشترکات، در جهت همبستگی انسانی، تقویت صلح، کاهش آلام بشری، گسترش معنویت و اخلاق و معرفی عالمانه اسلام بر اساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام به پژوهش و تربیت نیروی انسانی متخصص اقدام می نماید. |