دانشگاه ادیان و مذاهب
  ورود به سامانه
نام کاربری
 
وب سایت دانشگاه
سامانه جامع آموزش
سامانه آموزش مجازی
پست الکترونیک
کلمه عبور
AR EN FA
 
آخرین مطالب
حجت الاسلام والمسلمین براتی مطرح کرد؛
خانه کعبه می تواند به تفاهم ملل و صلح جهانی کمک کند
در گفت‌وگو با دکتر غفوری نژاد بررسی شد؛
بهره‌مندی از سیره امام باقر(ع) در تاریخ ادبیات فارسی
یادداشتی از دکتر شریعتمداری؛
در سایه سارِ آفتابِ دزفول
روزنامه ایران منتشر کرد؛
در حریم معبود
نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت تصریح کرد؛
حج می‌تواند الهام بخش وحدت و آزادی مسجد الاقصی باشد
مسئول دفتر اجتماعی سیاسی حوزه‌های علمیه بیان کرد؛
حج باید کانون هدایت جوامع باشد
مدیرگروه مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تشریح کرد؛
مناسک اسلامی باید امتداد اجتماعی پیدا کنند
امام‌جمعه اهل‌سنت قازان قایه مطرح کرد؛
اختلاف جایی در حج ندارد
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به حجاج بیت الله الحرام،
غرب مستکبر در منطقه حساس ما و اخیراً در همه جهان روز‌به‌روز ضعیف‌تر شده است
آیت الله مبلغی تاکید کرد؛
مراسم حج؛ یک وحدت خدایی است

وقتي مسجد خانه خدا بود

 
تاریخ انتشار: 1401/03/07    

وقتي مسجد خانه خدا بود

وقتي مسجد نباشد، آدم دلش نمي‌سوزد و هر جايي شد نماز مي‌خواند. آيا در كنار سياست توسعه و تاسيس مساجد در سراسر كشور، فكري هم براي باز گذاشتن ساعاتي از آن كرده‌ايم؟ 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حسن اسلامی اردکانی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی آورده است:

اذان مغرب پخش مي‌شود كه پياده به ايستگاه راه‌آهن شيرگاه مي‌رسم. حدود سه كيلومتري ايستگاه در جنگل اتراق كرده‌ايم و قرار است شب را همان‌جا باشيم. رفتن به ايستگاه هم فال است و هم تماشا. هم پياده‌روي خوبي است در كنار ريل‌ها و هم نماز خواندن در جايي پاكيزه و مرتب. در ايستگاه اما از مسافر خبري نيست و مسجد بسته است. سه، چهار نفر ديگر از همراهان قبلا به آنجا رسيده‌اند. مي‌پرسم نماز خوانديد؟ مي‌گويند كه منتظرند مسجد باز شود. به متصدي ايستگاه مراجعه مي‌كنم و خواهش مي‌كنم كه مسجد را باز كند تا نمازي بخوانيم. مي‌پرسد «مسافر قطار هستيد؟» مي‌گويم «تا ظهر مسافر بوديم و فردا باز مسافر قطار هستيم، اما فعلا مقيم هستيم و مي‌خواهيم نماز بخوانيم.»
مي‌گويد كه طبق دستور جز در ساعات خاصي كه قطار مي‌رسد و طبق برنامه تعيين شده، ما حق نداريم مسجد را باز كنيم و قرار نيست كه «هر وقت هر كسي آمد، مسجد را باز كنيم.» توضيح مي‌دهم الان هر وقت نيست و همين الان دارند اذان مي‌گويند و هنگام نماز است. يكي، دو همكار ديگر و معاون ايستگاه به او مي‌پيوندند و بحث داغ مي‌شود. مي‌گويم كه اين «مسجد» است، «خانه خدا» است و بايد دست‌كم هنگام نماز براي «همگان» باز باشد. مي‌گويند كه اين مسجد «ملك» شركت مسافربري رجا است. مي‌گويم كه «مسجد» در ملكيت خداوند است و همين كه كسي نام مسجد بر جايي گذاشت يعني آن را «وقف» كرده است و كمي توضيح مي‌دهم.
مي‌گويند «اگر سواد داري، برو بخوان ببين چي آنجا نوشته است.» هر چه بحث ديني و فقهي مي‌كنم، از وظيفه قانوني خود براي باز نكردن مسجد مي‌گويند. مي‌گويم حالا بحث قانون به كنار، ما مسلمان هستيم! به خاطر مسلماني مسجد را پنج دقيقه باز كنيد!
مي‌گويند: «اگر دست ما بود كه حرفي نداشتيم، اما ما ماموريم و معذور» از اين همه وجدان كاري به وجد مي‌آيم. باز مي‌گويم اصلا مسلماني به كنار، ما ميهمان شما هستيم.
از سر ميزباني چند دقيقه‌اي مسجد را باز كنيد! يكي از آنها مي‌گويد: «من يك بار آمدم تهران و براي گوشي خودم از پنج مغازه شارژر خواستم و كسي به من نداد!» ديگري مي‌گويد: «اگر خانه ما نزديك بود، حتما شما را دعوت مي‌كرديم، اما ما مجاز به گشودن مسجد نيستيم.» انگار اين اصرارها تاثير معكوس دارد و سه نفري آنها مصمم هستند كه مسجد را نگشايند. مي‌گويم پس اشكالي ندارد كه اين ماجرا را پيگيري كنم؟ مي‌گويند كه خيلي هم خوشحال مي‌شويم كه به روابط عمومي راه‌آهن منتقل كنيد. اين شفافيت رفتاري عالي است و نشانه پاكدست بودن آنها است. شايد هم حق با آنها باشد، در جايي كه هر گاه خطايي رخ دهد دنبال ديوار كوتاه مي‌روند و حلقه ضعيف را مي‌شكنند، اين ماموران مي‌آموزند تا به هر قيمتي شغل خود را نگه دارند و هيچ نوع ريسكي نكنند.
ترك‌شان مي‌كنم و بيرون از مسجد بر آسفالت خالي شده‌اي كه سنگريزه‌هاي آن بيرون زده است و دست و زانو را واقعا اذيت مي‌كند، خيلي سريع نمازي مي‌خوانم. از خودم متنفر شده‌ام. سابقه نداشته براي چنين خواسته‌اي رو بيندازم و سرخورده باز گردم. ياد جوشكاري مي‌افتم كه سال‌ها پيش در اردستان با او ملاقات كردم. مي‌گفت: «سال‌ها است پا به مسجد نگذاشته‌ام.» چنان اين جمله را مي‌گفت كه انگار مي‌خواست بگويد «سال‌ها است لب به سيگار نزده‌ام.» آيا من هم در آينده ممكن است بگويم: «مدت‌ها است لب به مسجد نزده‌ام؟»
از اين فكر كامم تلخ مي‌شود. دست‌كم از خير مساجد جامع هرگز نخواهم گذشت. واقعا گشودن مساجد سر راه، با فرض همه آنچه كه اين ماموران گفته‌اند درست باشد، چه ضرري دارد؟ اگر نگران دزديده شدن اموال «قيمتي» اين مساجد باشيم، مي‌توان مساجد ساده‌اي براي نماز در همين ايستگاه‌ها ساخت كه هميشه باز باشند. 
وقتي مسجد نباشد، آدم دلش نمي‌سوزد و هر جايي شد نماز مي‌خواند. زماني در فرودگاه بين‌المللي بومدين در الجزاير مي‌خواستم نماز بخوانم، نمازخانه نداشت! كنار سالن قامت بستم. يك نظافتچي سريع آمد و از سر لطف پارچه‌اي برايم پهن كرد. آيا در كنار سياست توسعه و تاسيس مساجد در سراسر كشور، فكري هم براي باز گذاشتن ساعاتي از آن كرده‌ايم؟ و آيا مقرراتي از اين دست، اگر وجود داشته باشد، درنهايت به تهي شدن هميشگي مساجد نخواهد انجاميد؟ و آيا شايسته است با جايي كه قبلا «خانه» خدا بود اين‌گونه رفتار شود؟


برچسب ها : سید حسن اسلامی ادرکانی

نظرات
نام *
پست الکترونیک *
متن *

دانشگاه ادیان و مذاهب


نشانی: ایران - قم - پردیسان
تلفن: 32802610 25 98+
فکس: 32802627 25 98+
کد پستی: 3749113357
صندوق پستی: 37185 - 178
پست الکترونیکی: info@urd.ac.ir
سامانه پیامکی: 3000135789

دانشکده ها

دانشکده شیعه شناسی
دانشکده ادیان
دانشکده مذاهب
دانشکده فلسفه
دانشکده زن و خانواده
دانشکده عرفان
دانشکده رسانه و ارتباطات
دانشکده دین و هنر
دانشکده علوم و معارف قرآن
دانشکده حقوق
دانشکده زبان و فرهنگ ملل
دانشکده مطالعات ملل
دانشکده تاریخ
واحد مشهد

خدمات فناوری اطلاعات

سامانه جامع آموزش
سامانه آموزش مجازی
سامانه پذیرش دانشجو
سامانه اتوماسیون اداری
پست الکترونیک
جستجو در کتابخانه
کتابخانه دیجیتال

بیانیه رسالت

دانشگاه ادیان و مذاهب، نخستین دانشگاه تخصصی ادیان و مذاهب در ایران، برخاسته از حوزه علمیه، ضمن شناخت ادیان و مذاهب و تعامل و گفت و گو با پیروان آنها با تکیه بر مشترکات، در جهت همبستگی انسانی، تقویت صلح، کاهش آلام بشری، گسترش معنویت و اخلاق و معرفی عالمانه اسلام بر اساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام به پژوهش و تربیت نیروی انسانی متخصص اقدام می نماید.