دانشگاه ادیان و مذاهب
  ورود به سامانه
نام کاربری
 
وب سایت دانشگاه
سامانه جامع آموزش
سامانه آموزش مجازی
پست الکترونیک
کلمه عبور
AR EN FA
 
آخرین مطالب
حجت الاسلام والمسلمین براتی مطرح کرد؛
خانه کعبه می تواند به تفاهم ملل و صلح جهانی کمک کند
در گفت‌وگو با دکتر غفوری نژاد بررسی شد؛
بهره‌مندی از سیره امام باقر(ع) در تاریخ ادبیات فارسی
یادداشتی از دکتر شریعتمداری؛
در سایه سارِ آفتابِ دزفول
روزنامه ایران منتشر کرد؛
در حریم معبود
نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت تصریح کرد؛
حج می‌تواند الهام بخش وحدت و آزادی مسجد الاقصی باشد
مسئول دفتر اجتماعی سیاسی حوزه‌های علمیه بیان کرد؛
حج باید کانون هدایت جوامع باشد
مدیرگروه مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تشریح کرد؛
مناسک اسلامی باید امتداد اجتماعی پیدا کنند
امام‌جمعه اهل‌سنت قازان قایه مطرح کرد؛
اختلاف جایی در حج ندارد
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به حجاج بیت الله الحرام،
غرب مستکبر در منطقه حساس ما و اخیراً در همه جهان روز‌به‌روز ضعیف‌تر شده است
آیت الله مبلغی تاکید کرد؛
مراسم حج؛ یک وحدت خدایی است

نشست علمی: علم دینی یا علم دین کدام یک؟

 
تاریخ انتشار: 1393/09/16    

نشست علمی: علم دینی یا علم دین کدام یک؟

ششمین نشست از سلسله نشست‌های علمی پژوهشکده ادیان و مذاهب با سخنرانی دکتر مهدی لک‌زایی چهار‌شنبه 19 آذرماه برگزار می‌شود.

به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، ششمین نشست از سلسله نشست‌های علمی پژوهشکده ادیان و مذاهب با عنوان «علم دینی یا علم دین کدام‌یک؟» با سخنرانی دکتر مهدی لک‌زایی (عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب) چهار‌شنبه 19 آذرماه  ساعت 12:30 در سالن کنفرانس شهید بهشتی برگزار می‌شود.

 

گذار از علم دینی به علم دین

نوشته دکترمهدی لکزایی

نگاه از بالا به دین یک تحول محسوس روش‌شناختی در مطالعات ادیان را نشان می‌دهد.مطالعات ادیان از عصر قدیم تاعصرحاضر به لحاظ روش‌شناختی دچار تحول بنیادین شده‌ است:

الف: مطالعات پیشینی( الاهیاتی) ادیان:

در دنیای قدیم و در غیبت علم و معرفت جدید الاهیات ملکه علوم بود. تا همین اواخر قلمروهای شناخت نظیر علم طبیعی، تاریخ، هنر، حقوق، سیاست و از جمله دین زیر سلطه و قیمومیت متافیزیک و الاهیات سنتی بود.

مطالعات ادیان در عصر قدیم با روش‌ها و رویکردهای الاهیاتی Theological انجام می‌گرفت. روش الاهیاتی هم واجد ویژگی های خاص خودش بود به این معنا که جدلیPolemical و مدافعه گرایانه Apologetic است یا اینکه دست کم می تواند به این شکل باشد. این شیوه مطلوب و مورد تایید عالمان دینی و حوزه های علمیه بوده و انها با دین مواجهه متشرعانه، مؤمنانه، متکلمانه و متألهانه Confessional دارند. ارزش داوری (ترجیح یک دین بر دین های دیگر) مولفه اصلی و ضروری این رویکرد است.

الاهیات هر دینی DNA آن دین را تشکیل می دهد. به این معنا که هویت هر دینی تا حد زیادی بدان بستگی دارد. الاهیات نقش محوری را در شکل دهی به تجارب دینی و انتظارات مومنان آن دین دارد. اینکه ادیان یکسان نبوده و با هم تفاوت دارند به DNA آنها برمیگرددکه تار و پود و زیر ساخت های یک دین را می سازد و و هویت دینی تا حد زیادی در این شبکه شکل می گیرد.ایده ها، آموزه ها و باورها، مناسک و شعائر، الگوها و سنت های یک دین هم مرتبط با این DNA است. تاثیر الاهیات را نباید بر دین و نیز بر شکل دهی روان مومنان  دست کم گرفت.

هنوز هم در جاهایی تفسیر دین از منظر الهیاتی تنها قرائت معتبر و موجه از نظر مؤمنان است..

ب: مطالعات پسینی( علمی) ادیان:

با شروع و شیوع عصر مدرنیته(عقلانیت جدید و روش تاریخی)  ما به نگرشی جدید و نو نسبت به دین بر می خوریم. رشد علوم تجربی و رواج دیدگاه های سکولاریستی دو دلیل عمده ظهور این نگرش نوین اند.دانشمندان عرصه هایی چون جامعه شناسی، روان شناسی و تاریخ و فلسفه در قرن نوزدهم میلادی پرچم داران این نگرش تازه به دین بودند. از آن به بعد دین، آموزه ها و گزاره های دینی و پدیدارهای دینی را به عنوان پدیده ای روان شناختی، جامعه شناختی یا تاریخی و فلسفی مورد بررسی و پژوهش علمی قرار دادند . همین پژوهش ها بود که خط جدید از دین پژوهی را پدید آورد و موج جدیدی را در دین پژوهی موجب شد.

در تلقی جدید از دین، دین پیامی از جانب خدا یا کس دیگر انگاشته نمی شود. به همین دلیل مسایل دین پژوهی جدید / یا پژوهش علمی دین حقانیت یا عدم حقانیت دین و آموزه های آن نیست. دین پژوهان جدید بر مسند قضاوت و داوری نیستند تا از صدق و کذب یا اثبات و ابطال دین و گزاره های و آموزه های دین سخن بگویند.

اگر برای پیشینیان دین امری قدسی و آسمانی بود برای پسینیان دیگر دین به قدسی بل عرفی و تاریخی و نیز امری کاملا زمینی است. دین به عنوان یک واقعیت اجتماعی یا فردی مورد تامل و مطالعه جامعه شناسی و جامعه شناسان قرار می گیرد. علاوه بر آن دین یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی است و با دیگر نهادهای اجتماعی پیوستگی و همبستگی دارد. به عنوان مثال مارکس و فروید دین را پدیده‌ای ثانوی/حاشیه‌ای Epiphenomenon یعنی انعکاس و نمودی از وجوه اساسی رفتار انسانی و جامعه تلقی کرده و دین را محصول یا انعکاس ذهنی منافع اقتصادی، نیازهای زیستی، یا تجربه‌های طبقاتی از محرومیت می‌دانستند.

توصیف و تبیین Description & Explanation پدیدارهای دینی مهم ترین اهداف پژوهشی در نگرش جدید به دین است در حالیکه در نگرش سنتیتوجیه و توصیه و تفسیر و کاربست آموزه های دینی Justification&Interpretation & Practicing و نیز اقامه استدلال بر حقانیت آنها مد نظر است.

مهم‌ترین ویژگی مطالعات ادیان در عصر جدید که از همه مهم‌تر و بارزتر است، خود داری آن از ورود به هرگونه بحث متافیزیکی بوده و راه به داوری‌های الاهیاتی و ارزش‌داوری‌های فلسفی کلامی نمی‌برد. تفسیر دین و فهم پدیدارهای دینی از سیطره الاهیات رها شده و با اسلوب و ابزارهای نوین تجربی در حال انجام است. ویژگی اصلی مطالعات جدید ادیان، کوشش برای حذف همه عناصر الاهیاتی و متافیزیکی از آن است. مطالعات ادیان خود را از قید دلبستگی های کلامی و وابستگی های مابعدالطبیعی آزاد و رها می بیند..

تحلیل های تجربی( تاریخی- عقلانی )عرصه را بر توجیهات کلامی تنگ کرده است. با جان گرفتن رویکردهای نوین تجربی با ابتنای بر تاریخ و عقل، گویی سم مهلکی در کام مطالعات الاهیاتی دین ریخته شد.

در قرن هجدهم گرانیگاه عقلی تغییر مکان داد. قلمروهای شناخت نظیر علم طبیعی، تاریخ، هنر، حقوق، سیاست و... به تدریج از زیر سلطه و قیمومیت متافیزیک و الاهیات سنتی آزادشد. این حوزه‌ها دیگر برای توجیه و مشروعیت خود به مفهوم خدا متوسل نمی‌شدند. در قرن هجدهم رشته پیوند میان الاهیات و فیزیک کاملا سست گردید و تمایز روش شناختی واضح و روشن میان الاهیات و علم با گام‌های آهسته و تدریجی هم‌چنان پیش می‌رفت. علم با قطب‌نمای ریاضیات و چراغ تجربه راه خود را از الهیات جدا می‌کرد.

از قرن هجدهم به طور عام و قرن نوزدهم به طور خاص کوشش‌هایی صورت گرفت تا پدیدارها از منظری منحصرا طبیعت گرایانه / علمی (تجربی و تاریخی) بررسی و تبیین شوند. در مورد دین هم  به جای کوشش های الاهیاتی- متافیزیکی برای تبیین دین به کوشش های طبیعت گرایانه و علمی متوسل می‌شدند. روش الاهیاتی جای خود را به تئوری های علمی و خردپسند درباره منشا دین داد. به لحاظ تاریخی این تئوری‌ها پیش درآمد و زمینه ساز ظهور مباحث"دین شناسی علمی Scientific Religionology" شد و زمینه برای تاسیس و تولد رشته علم دین یا همان مطالعات ادیان فراهم آمد.روح روش علمی بی طرفی Impartiality است. تأکید بر توصیف علمی و بی‌طرفانه دین در مطالعات جدید ادیان، در واقع واکنشی به روش‌ها و رویکردهای الاهیاتی از دین بود.

مکس مولر در تثبیت این باور که مطالعه علمی و تجربی دین اساسا امری ممکن و قابل حصول است نقش به سزایی داشت.علم دین یا تاریخ ادیان دانشی نسبتا نوپا و جوان است که در مغرب زمین ظهور کرد.این رشته همانند بسیاری از شاخه های علم از فرزندان عصر روشنگری استو برای شناخت پیشینه و زمینه های پیدایش آن باید فلسفه جدید و فضای فکری مدرنو عصر روشنگری را شناخت.

از زمان دکارت به بعد مفروضات عقل گرایانه بر فلسفه حاکم شد که تا عصر حاضر هم ادامه دارد. با ظهور کانت و تأکید بر اینکه دین باید تنها در محدوده عقل محض نگریسته شود و بنیاد آن باید عقلانی باشد، زمینه بررسی بیرونی دین فراهم گردید. کانت اصرار می­کرد که جرأت دانستن داشته باشdare to be wise یعنی اینکه باید در همه موارد عقلانیت مان را مورد بررسی قرار دهیم از جمله در ارتباط با دین. دین تنها موقعی مورد تأیید و تصدیق قرار می­گیرد که در محدوده عقل قرار گیرد و از قوانین اخلاقی حمایت کند.

تا پیش از این تاریخ موضعی بیرون از دین وجود نداشت تا از آنجا بتوان به دین نظر افکند و آن را مورد بررسی قرار داد. در بخش اعظم تاریخ بشر مشکل بتوان به یک موقعیت یا مکان با ثبات برای ایستادن «بیرون» از دین به منظور نیل به یک چشم‌انداز کلی از آن، دست یافت. اما به اقتضای وضعیت فکری و فرهنگی در غرب، این وضعیت تغییر کرد و امکان پژوهش و مطالعه منظم، روشمند و بی‌طرفانه دین فراهم گردید. تفسیر علمی دین نیازمند بیرونی بودن یعنی از بیرون نگریستن است؛

از دکارت به بعد، موضوع Subjective هموارهجریان غالب مطالعات فلسفی بوده و همه موضوعات از این منظر مورد بررسی و پژوهش قرار می‌گرفت.از نظرگاه فلسفه موضوع‌محور، آدمی همه امور را در جهان به مثابه سوژه و موضوع مورد بررسی و تحقیق قرار می‌دهد. همه چیز برای ذهن و از طریق ذهن مورد مواجهه و بررسی قرار می‌گیرد. ذهن هر چیزی را موضوع مطالعه و بررسی قرار می‌دهد. دین هم از این قاعده مستثنی نیست. مکس مولر به اقتضای چنین رویه‌ای و تربیت در دامان چنین فلسفه‌ای، دین را به عنوان موضوع، مورد مطالعه و بررسی قرار داد.یعنی بدون هیچ تعلق خاطری، سراغ یک موضع صرفا جهت مطالعه و پژوهش رفتن.مکس مولر با طرح بررسی علمی دین، به دین نه از منظر معرفت درجه اول، بلکه به عنوان سوژه و موضوع و از منظری بیرونی و فارغ از هر گونه تعلق خاطری و صرفا از منظری علمی، نگاه می‌کرد.تا پیش از آن ما علم دینی یعنی علمی ناظر به موضوعات درون‌دینی داشتیم. علم دینی، معرفتی درجه اول است و عالمان دینی عهده‌دار تبیین دعاوی دین از منظری کاملا درون‌دینی‌اند. حال آنکه در معرفت درجه دوم، دین از منظری علمی ـ تجربی یعنی بر حسب معیارهای علم مدرن مورد پژوهش قرار می‌گیرد و چنین معرفتی دیگر از سنخ معارف درون‌دینی درجه اول نیست. در این منظر دین فارغ از دغدغه‌های عالمان دینی و صرفا به عنوان یک موضوع مورد بررسی قرار می‌گیرد و از این لحاظ علم دین/ تاریخ ادیان هم مانند علم فیزیک، علم زمین‌شناسی، علم جانورشناسی و... یک علم خنثی، بی‌طرف و کاملا عینی است.احکام، دعاوی و استنباط‌های دینی در ترازوی عقلانیت و علم جدید و در جغرافیای انسان‌شناسی مدرن، مورد ارزیابی و بررسی قرار می‌گیرد.

در حقیقت ظهور این رهیافت ها و رویکردهای جدید در مطالعه و بررسی علمی دین هم، محصول فروپاشی و معلول از میان رفتن اقتدار و اعتبار الاهیات و فلسفه اولی بود که در عصر جدید عینیت Objectivity آنها و خصلت واقع نمایی شان به شدتمورد تردید واقع شده بود.دین پژوهان فرض را بر نوعی "طبیعت گرایی روش شناختی Methodological Naturalism" گذاشته بودند که امور فراطبیعی و معنوی را یکسره از گستره دید مورخان خارج می کرد.

به دلیل غلبه فضای علمی و پوزیتیویستی بر مطالعات ادیان، نخستین نظریه‌پردازی‌ها در این حوزه در راستای کوشش جدی برای تصفیه حساب با گذشته بود. گرایش غالب در این حوزه، به تأسی از فضای پوزیتیویستی، بازشناسی قوانین طبیعی‌ای بود که دین صرفا بر اساس آن کار می‌کرده قوانینی که بدون توجه به نقطه نظر محققان عمل می‌کرد. تاریخ طبیعی دین A Natural History of Religion دیوید هیوم David Hume هم بهترین مثال آن است که در آن منشأ تمام رفتارها و باورهای دینی را در ترس و هراس و امیدهای آدمیان جستجو می‌کرد. تحت تأثیر فضای پوزیتیویستی و شکوفایی علم تجربی متفکران از روش‌های معهود در علوم انسانی، از جمله دین، دست کشیده و روش‌های تجربی موجود در علوم طبیعی را در مورد علوم انسانی از جمله دین به کار بردند.

مطالعات ادیان در بدو تکوین‌اش، ملهم از همین فضای پوزیتیویستی، توسط مکس‌مولر اصطلاح علم دین را برگزید تا نخست کسب اعتبار کرده و سپس راه خود را از رویکرد الاهیاتی متمایز کند.

پیشینه آکادمیکی این رشته متأثر از مفروضات بینش تکاملی بود. مطالعات ادیان با رویکرد علمی/ تاریخی، دست در دست بینش تکاملی و همسو با جهت‌گیری‌های طبیعت‌گرایانه و پوزیتیویستی بود.

هدف از روش تاریخی در مطالعات ادیان، شناخت خاستگاه و منشأ پیدایش دین Genetic Explanation، چگونگی و چرایی تحول و پویایی آن، با استناد به متون و استفاده از اسناد تاریخی و مقایسه آنها با یکدیگر به منظور درک و تبیین آن بود. از این رو مطالعات تاریخی ادیان، به علومی چون باستان‌شناسی، زبان‌شناسی، مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی توجه و تکیه بسیار داشت. کوشش برای شناخت و یافتن منشأ پیدایش دین با ظهور مردم‌شناسی و تئوری تکاملی داروین به اوج خود رسید و در آثار کسانی چون تایلر، مولر، فریزر، اشمیت و... انعکاس یافت.

در سراسر عمر رشته ادیان دو مساله در شمار مباحث دائمی و جدی آن بوده است: 1- مساله منشاء دین 2- شناخت ادیان ابتدایی. گویی ادیان ابتدایی به گونه‌ای خالص‌تر، ناب‌تر و اصیل‌تر از ادیان پیشرفته و جدید، انگیزه و علاقه دینی بشر را به نمایش می‌گذارد. به نظر می‌رسد اشتیاق محققان به تبیین دین بر اساس منشأ، در نهایت باعث رویآوردن آنها به تاریخ و مواجهه با آن شده است.

 

زمان برگزاری و عناوین دیگر نشست‌ها به شرح زیر است:

نشست 7: مهدویت و خلافت اسلامی در نگاه داعش:‌ آموزه مهدویت حربه‌ای علیه قدرت شیعه؛ دکتر فرمانیان، پنج‌شنبه 27 آذر، ساعت 12:30

نشست 8: چالش بین شناخت ما از مسیحیت و ارتباط ما با مسیحیان؛ دکتر عارف‌زاده، چهارشنبه 3 دی، ساعت 12:30

 

پیش از این نیز پنج نشست به شرح زیر برگزار شده است:

ـ جریان‌شناسی جنبش انصارالله (‌حوثیان) در یمن / استاد سید علی موسوی‌نژاد 28 مهرماه

ـ انقلاب کوپرنیکی در علوم اسلامی / دکتر خلیل قنبری / 21 آبان

ـ آیا در قرن دوم تا چهارم هجری اعتقاد به خلقت نوری اهل بیت (ع)، غالیانه تلقی می‌شد؟ / دکتر امداد توران / 29 آبان

ـ مسئله اگزیستانسیالیستی شر / دکتر نعیمه پورمحمدی/ 5 آذر

ـ پیدایش تشیع در عصر بعثت، معنا و تحلیل / دکتر محمد جاودان / 13 آذر



نظرات
نام *
پست الکترونیک *
متن *

 

خلیل قنبری
کاربر میهمان

1393/09/19 - 10:06:31

سلام نظامی شکل احترامِ یک سرباز به مافوق خود است. خواندن، اندیشیدن و نقد کردنِ نوشته ها و افکارِ اهل فکر سلامِ علمی است به اهل فکر. این نوشتار کوتاه که ناظر به نوشته «علم دینی یا علم دین کدامیک؟ است ادای احترامی است به دوست دانشورم جناب آقای دکتر لک زایی.
1. پرسش‌هایی درباره ماهیت مطالعه حاضر
a. درسگفتار حاضر مربوط به چه حوزه معرفتی یا رشته علمی است؟ آیا تاریخ علم است یا فلسفه علم؟ پرسش درسگفتار پرسش یک فیلسوف علم است اما در نوشته گاه یک مورخ علم حضور دارد گاه یک فیلسوف علم. و این دو قلمرو از یکدیگر تفکیک نشده است اما به طور روشن وارد حوزه فلسفه علم نشده است. لذا می‌توان گفت که مورخ علم داده ها را در اختیار فیلسوف علم گذاشته است اما فیلسوف علم هیچ تحلیلی از داده های تاریخی درباره علم ارائه نداده است. به نمونه هایی اشاره می‌کنم که سخنان یک مورخ علم است؛ «به دلیل غلبه فضای علمی و پوزیتیویستی بر مطالعات ادیان، نخستین نظریه‌پردازی‌ها در این حوزه در راستای کوشش جدی برای تصفیه حساب با گذشته بود. گرایش غالب در این حوزه، به تأسی از فضای پوزیتیویستی، بازشناسی قوانین طبیعی‌ای بود که دین صرفا بر اساس آن کار می‌کرده قوانینی که بدون توجه به نقطه نظر محققان عمل می‌کرد. تاریخ طبیعی دین A Natural History of Religion دیوید هیوم David Hume هم بهترین مثال آن است که در آن منشأ تمام رفتارها و باورهای دینی را در ترس و هراس و امیدهای آدمیان جستجو می‌کرد. تحت تأثیر فضای پوزیتیویستی و شکوفایی علم تجربی متفکران از روش‌های معهود در علوم انسانی، از جمله دین، دست کشیده و روش‌های تجربی موجود در علوم طبیعی را در مورد علوم انسانی از جمله دین به کار بردند. مطالعات ادیان در بدو تکوین‌اش، ملهم از همین فضای پوزیتیویستی، توسط مکس‌مولر اصطلاح علم دین را برگزید تا نخست کسب اعتبار کرده و سپس راه خود را از رویکرد الاهیاتی متمایز کند. پیشینه آکادمیکی این رشته متأثر از مفروضات بینش تکاملی بود. مطالعات ادیان با رویکرد علمی/ تاریخی، دست در دست بینش تکاملی و همسو با جهت‌گیری‌های طبیعت‌گرایانه و پوزیتیویستی بود.» اما در تبیین فرق میان علم دینی و علم دین وارد فلسفه علم نیز شده است « شروع و شیوع عصر مدرنیته(عقلانیت جدید و روش تاریخی) ما به نگرشی جدید و نو نسبت به دین بر می خوریم. رشد علوم تجربی و رواج دیدگاه های سکولاریستی دو دلیل عمده ظهور این نگرش نوین اند.دانشمندان عرصه هایی چون جامعه شناسی، روان شناسی و تاریخ و فلسفه در قرن نوزدهم میلادی پرچم داران این نگرش تازه به دین بودند. از آن به بعد دین، آموزه ها و گزاره های دینی و پدیدارهای دینی را به عنوان پدیده ای روان شناختی، جامعه شناختی یا تاریخی و فلسفی مورد بررسی و پژوهش علمی قرار دادند . همین پژوهش ها بود که خط جدید از دین پژوهی را پدید آورد و موج جدیدی را در دین پژوهی موجب شد . در تلقی جدید از دین، دین پیامی از جانب خدا یا کس دیگر انگاشته نمی شود. به همین دلیل مسایل دین پژوهی جدید / یا پژوهش علمی دین حقانیت یا عدم حقانیت دین و آموزه های آن نیست. دین پژوهان جدید بر مسند قضاوت و داوری نیستند تا از صدق و کذب یا اثبات و ابطال دین و گزاره های و آموزه های دین سخن بگویند.» با وجود اینکه در اینجا وارد فلسفه علم شده اند به کار فیلسوف علم نپرداخته اند.
b. با توجه به این که بحث حاضر درجه دوم است زیرا موضوع مطالعه به یک اعتبار دو حوزه معرفتی و به یک اعتبار دو رشته علمی است آیا درس گفتار حاضر به لوازم بحثی درجه دوم پابند بوده است؟ برای مثال ناظرانه به پرسش پاسخ داده است یا بازیگرانه؟‌
2. پرسش های درباره نسبت میان علم دینی و علم دین
a. آیا نسبت میان علم دینی و علم دین مانند نسبت طبیعیات قدیم و فیزیک جدید است یعنی یکی فلسفی و متافیزیکی است و دیگری تجربی است که ظهور فیزیک جدید به معنای به آخر رسیدن عمر طبیعیات قدیم است؟ به نظر می‌رسد عنوان درسگفتار «علم دینی یا علم دین کدامیک» و نوشته ای مانند «هنوز هم در جاهایی تفسیر دین از منظر الهیاتی تنها قرائت معتبر و موجه از نظر مؤمنان است؟» و یا «تحلیل های تجربی( تاریخی- عقلانی )عرصه را بر توجیهات کلامی تنگ کرده است. با جان گرفتن رویکردهای نوین تجربی با ابتنای بر تاریخ و عقل، گویی سم مهلکی در کام مطالعات الاهیاتی دین ریخته شد» یا «روش الاهیاتی جای خود را به تئوری های علمی و خردپسند درباره منشا دین داد» طنین آگوست کنتی دارد؛ یعنی همان طور که اگوست کنت برای معرفت بشری سه دوره قائل است که با ظهور هر یک دوره قبلی به آخر می‌رسد دکتر نیز برای مطالعات ادیان دو دوره قائل شده است که گویا ظهور «علم دین» افول «علمی دینی» را به همراه دارد؟
b. آیا نسبت میان علم دینی و علم دین مانند فیزیک قرون وسطایی با فیزیک مدرن است که یکی غایت گرایانه و دیگری مبتنی علت فاعلی است؟
c. آیا نسبت میان علم دینی و علم دین مانند نسبت فلسفه و علم است که هیچکدام جا را برای دیگری تنگ نمی¬کند؟
d. آیا نسبت میان علم دینی و علم دین مانند نسبت علم دینی سنتی و علم دینی مدرن( برای مثال الاهیات مدرن) است؟
e. از آنجا که این پرسش ها پاسخ خود را دریافت نکرده اند می¬توان ادعا کرد دکتر وارد فلسفه علم نشده اند و تنها به عنوان مورخ علم به ذکر داده ها اکتفا کرده اند.
3. پرسش هایی درباره علم دین
a. علم دین حوزه معرفتی است یا رشته علمی؟
b. علم دین درجه اول است یا درجه دوم؟ دکتر «درون دینی» و «بیرون دینی» را در مقابل یکدیگر قرار داده است و درون دینی را «درجه یکم» و بیرون دینی را «درجه دوم» فرض کرده است و آنگاه نتیجه گرفته است که علم دین درجه دوم است. برای مثال گفته است؛ «علم دینی، معرفتی درجه اول است و عالمان دینی عهده‌دار تبیین دعاوی دین از منظری کاملا درون‌دینی‌اند. حال آنکه در معرفت درجه دوم، دین از منظری علمی ـ تجربی یعنی بر حسب معیارهای علم مدرن مورد پژوهش قرار می‌گیرد و چنین معرفتی دیگر از سنخ معارف درون‌دینی درجه اول نیست.» در حالی معیار درجه یکم یا دوم بودن علمی آن نیست که آن علم درون دینی است یا بیرون دینی بلکه معیار آن است که متعلق مطالعه آن دین چیست. اگر موضوع مطالعه آن فکت است در این صورت درجه یکم است خواه مطالعه فکت درون دینی باشد خواه بیرون دینی و اگر موضوع مطالعه یک حوزه معرفتی یا رشته علمی باشد آنگاه آن علم درجه دوم است. در نتیجه می¬توان گفت هر مطالعه درجه دومی بیرون دینی است اما هر مطالعه درجه یکمی درون دینی نیست بلکه اعم از درون دینی و بیرون دینی است.
c. موضوع مطالعه علم دین چیست؟ گفته شده است که دین صرفا به عنوان «موضوع» مورد مطالعه علم دین قرارمی¬گیرد اما علم دینی چنین نیست؛ برای مثال ببینید «در این منظر دین فارغ از دغدغه‌های عالمان دینی و صرفا به عنوان یک موضوع مورد بررسی قرار می‌گیرد و از این لحاظ علم دین/ تاریخ ادیان هم مانند علم فیزیک، علم زمین‌شناسی، علم جانورشناسی و... یک علم خنثی، بی‌طرف و کاملا عینی است.» و این در حالی است که در الاهیات نیز دین به عنوان موضوع مورد مطالعه قرارمی¬گیرد و از این لحاظ فرقی با یکدیگر ندارند. دلیل این مطلب آن است که هم علم دینی و هم علم دین مبتنی بر رویکرد رآلیستی اند و تفکیک سوژه از ابژه اساس این رویکرد است. لذا فرق آنها را باید در جایی دیگر جستجو کرد.
d. چه نسبتی میان علم دین با علوم طبیعی، علوم اجتماعی و فلسفه علم وجود دارد؟ هم گفته شده است که علم دین با علوم طبیعی نسبت دارد زیرا علم دین نیز مبتنی بر روش طبیعت گرایانه و تجربی است. «تفسیر دین و فهم پدیدارهای دینی از سیطره الاهیات رها شده و با اسلوب و ابزارهای نوین تجربی در حال انجام است.» و یا «دین پژوهان فرض را بر نوعی "طبیعت گرایی روش شناختی Methodological Naturalism" گذاشته بودند که امور فراطبیعی و معنوی را یکسره از گستره دید مورخان خارج می کرد». و هم گفته شده است که علم دین متاثر از مکتب پوزیتویستی در فلسفه علم است؛ «به دلیل غلبه فضای علمی و پوزیتیویستی بر مطالعات ادیان، نخستین نظریه‌پردازی‌ها در این حوزه در راستای کوشش جدی برای تصفیه حساب با گذشته بود. گرایش غالب در این حوزه، به تأسی از فضای پوزیتیویستی، بازشناسی قوانین طبیعی‌ای بود که دین صرفا بر اساس آن کار می‌کرده قوانینی که بدون توجه به نقطه نظر محققان عمل می‌کرد». آیا یک چنین نگاهی به علم دین مطالعه هرمنوتیکی و پدیدارشناختی را نیز مطالعه تجربی می¬داند؟ اگر مطالعه هرمنوتیکی و پدیدارشناختی را تجربی نمی¬داند به چه دلیل آنها را «علم دین» می¬خواند؟
e. آیا وقتی که از علم دین سخن گفته می¬شود از حوزه معرفتی ای سخن گفته می¬شود که ماهیتی واحد دارد یا آنکه در دوران مدرن علم دین دوره های مختلفی را پشت سرگذاشته است تا حدی که میان علم دین دوره نخست و علم دین دوره دوم تمایز ماهوی وجود دارد به طوری که علم دین نام مناسبی برای دوره دوم نمی¬تواند باشد و باید برای مطالعات ادیان این دوره نام دیگری بکار برد؟
4. پرسش هایی درباره پسینی بودن علم دین
a. با توجه به اینکه هر علمی مبتنی بر «پیشفرض» و «پیش داشته» است چگونه می¬توان «علم دین» را «پسینی» دانست؟
b. با فرض اینکه مطالعات ادیان متاثر از دکارت است و دکارت «عقلگرا» است چگونه می¬توان رویکرد عقلگرایانه دکارتی را با مطالعات «پسینی» جمع کرد زیرا عقلگرایی مطالعه ای پیشینی است؟
c. علم دین از حیث اینکه علم است «نظریه» محور است چگونه می¬توان علم دین را هم «پسینی» دانست و هم مبتنی بر «نظریه»؟ ‌
d. علم دین مطالعه «متن مقدس» نیز هست چگونه می¬توان ادعا کرد که مطالعه متون دینی پسینی است در حالی که مطالعه متون مقدس مانند مطالعه هر متنی مبتنی بر پیشفرض است؟
5. پرسش هایی درباره علم دینی
a. علم دینی یک حوزه معرفتی است یا یک رشته علمی؟
b. علم دینی چه نسبتی با علوم طبیعی، علوم اجتماعی و علم دین دارد آیا یک حوزه مستقل است؟
c. آیا علم دینی دوره های مختلفی را پشت سرگذاشته است؟ علم دینی سنتی و علم دینی مدرن؟
6. پرسشی مشترک
a. آیا «دین» به عنوان موضوع مطالعه علم دینی و علم دین معنای واحدی دارد یا آنکه موضوع این دو علم با یکدیگر فرق دارد؟
7. پرسش هایی درباره مدعیاتی مانند
a. «در تلقی جدید از دین، دین پیامی از جانب خدا یا کس دیگر انگاشته نمی شود. به همین دلیل مسایل دین پژوهی جدید / یا پژوهش علمی دین حقانیت یا عدم حقانیت دین و آموزه های آن نیست. دین پژوهان جدید بر مسند قضاوت و داوری نیستند تا از صدق و کذب یا اثبات و ابطال دین و گزاره های و آموزه های دین سخن بگویند». آیا خود این سخن که « در تلقی جدید از دین دین پیامی از جانب خدا یا کس دیگر انگاشته نمی¬شود» یک داوری نیست و از صدق و کذب سخن به میان نیامده است؟ و یا کسی که «اعتبار» و «واقع نمایی» الاهیات را مورد تردید قرار داده دست به ارزش داوری نزده است؟ برای مثال ببینید؛ «در حقیقت ظهور این رهیافت ها و رویکردهای جدید در مطالعه و بررسی علمی دین هم، محصول فروپاشی و معلول از میان رفتن اقتدار و اعتبار الاهیات و فلسفه اولی بود که در عصر جدید عینیت Objectivity آنها و خصلت واقع نمایی شان به شدتمورد تردید واقع شده بود». همچنین « اگر برای پیشینیان دین امری قدسی و آسمانی بود برای پسینیان دیگر دین به قدسی بل عرفی و تاریخی و نیز امری کاملا زمینی است».آیا علی رغم سخنان بالا همچنان می‌توان گفت «مهم‌ترین ویژگی مطالعات ادیان ... خودداری آن از ورود به هرگونه بحث متافیزیکی بوده و راه به داوری‌های الاهیاتی و ارزش‌داوری‌های فلسفی کلامی نمی‌برد.»
8. پرسشی درباره نسبت الاهیات با دین
a. دکتر بر آنند که الاهیات DNA دین است. معنای این سخن آن است که الاهیات جزء دین است و این در حالی است که تلقی خود دکتر نیز به درستی آن است که الاهیات معرفت دینی است. زیرا ایشان الاهیات را علم دینی می‌دانند. چنانکه پیداست علم دینی و الاهیات هر دینی دستخوش تغییر است و الاهیات یک دین می‌تواند دوره های مختلفی را پشت سر بگذراند.



 

دانشگاه ادیان و مذاهب


نشانی: ایران - قم - پردیسان
تلفن: 32802610 25 98+
فکس: 32802627 25 98+
کد پستی: 3749113357
صندوق پستی: 37185 - 178
پست الکترونیکی: info@urd.ac.ir
سامانه پیامکی: 3000135789

دانشکده ها

دانشکده شیعه شناسی
دانشکده ادیان
دانشکده مذاهب
دانشکده فلسفه
دانشکده زن و خانواده
دانشکده عرفان
دانشکده رسانه و ارتباطات
دانشکده دین و هنر
دانشکده علوم و معارف قرآن
دانشکده حقوق
دانشکده زبان و فرهنگ ملل
دانشکده مطالعات ملل
دانشکده تاریخ
واحد مشهد

خدمات فناوری اطلاعات

سامانه جامع آموزش
سامانه آموزش مجازی
سامانه پذیرش دانشجو
سامانه اتوماسیون اداری
پست الکترونیک
جستجو در کتابخانه
کتابخانه دیجیتال

بیانیه رسالت

دانشگاه ادیان و مذاهب، نخستین دانشگاه تخصصی ادیان و مذاهب در ایران، برخاسته از حوزه علمیه، ضمن شناخت ادیان و مذاهب و تعامل و گفت و گو با پیروان آنها با تکیه بر مشترکات، در جهت همبستگی انسانی، تقویت صلح، کاهش آلام بشری، گسترش معنویت و اخلاق و معرفی عالمانه اسلام بر اساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام به پژوهش و تربیت نیروی انسانی متخصص اقدام می نماید.