با رفتار به ظاهر دلسوزانه ما نسبت به دانشجویانی كه وقت یا حوصله رفتن به كتابفروشی ندارند، عملا آنان را از امكانات گوناگون رشد علمی بازداشتهایم. بكوشیم خود منابع غیرالكترونیكی را تهیه كنیم و اگر قرار شد به دانشجویان منبعی معرفی كنیم، مصرانه از او بخواهیم نسخه چاپی آن را به هر شكلی هست تهیه كند. به یاد داشته باشیم كه بخشی از فرآیند دانشوری همین سر و كله زدن با كتابها و مجلات چاپ شدهای است كه عطر و بوی خاصی دارند. این تمرین را در همین هفته پژوهش آغاز كنیم.
در حال نوشتن بودم كه در اتاق كارم باز شد. یكی از همكاران وارد شد و گفت: مقالهای درباره فلان مطلب نوشته بودید. گفتم خب؟
گفت: فایلش را داری؟
گفتم: برای چه؟
گفت: میخواهم بدهم به دانشجویم بخواند.
گفتم: این مقاله در فلان مجموعه منتشر شده و نسخهای از آن هم در كتابخانه دانشگاه است. به او بگویید برود این مقاله را در آن كتاب بخواند. از آن بهتر، برود آن مقاله را در كتاب تازه منتشر شده من بخواند. در این جا مقاله را تكمیل كردهام. گفت: ای بابا! دانشجویان حوصله رفتن به كتابفروشی را ندارند. كمی در این باره بحث كردیم. سپس ذهنم درگیر این مساله شد كه معنای این كار چیست و آیا ما در مقام معلم میتوانیم به دانشجویان خود فایل نوشتههای خود و دیگران را بدهیم. نتیجه گرفتم به جای ترویج ارسال فایلهای مقالات و كتابها به این یا آن دانشجو، حتما آنان را تشویق كنیم به كتابفروشیها، مراكز اسناد و كتابخانهها مراجعه كنند.
ما در مقام معلم، صرفا اطلاعاتی به دانشجویان منتقل نمیكنیم. بلكه یكایك رفتار ما میتواند و باید معلمانه باشد. یكی از وظایف ما تشویق دانشجویان به خواندن و معرفی منابع معتبر به آنها است. هیچ معلمی نمیتواند همه سوالات دانشجویان را پاسخ دهد یا اطلاعات مورد نیازشان را تامین كند. در نتیجه، بخشی از كار ما، شناساندن منابعی است كه از طریق آنها برای پرسشهای خود، پاسخهای مناسب را مییابند. بخشی از این كار از طریق معرفی كتابها، مقالات و رسالهها صورت میگیرد. اما بر اثر رواج نوشتههای الكترونیكی، استادان دلسوز گاه در مقام معرفی منابع به دانشجویان، اگر مستقیما منبعی الكترونیكی داشته باشند آن را در اختیارشان میگذارند یا حتی واسطه میشوند تا از همكارشان آنها را تهیه كنند. اما این كار خطا است. بخشی از تعلیم و تربیت علمی مستلزم آن است كه دانشجویان را به اصل منابع ارجاع بدهیم. اما چرا؟
1. هنگامی كه دانشجویان به كتابفروشی یا كتابخانه مراجعه میكنند، به طور طبیعی در فضایی آموزشی قرار میگیرند و با دیدن كتابهای دیگر با آنها آشنا میشوند و چهبسا آنها را به دست گیرند و ورقی بزنند. همه این كارهای ساده بخشی از فرآیند دانشوری است.
2. دانشجویان با دیدن برخی منابع مورد نیاز خودشان آنها را میخرند و بدینترتیب، آرام آرام برای خود كتابخانهای تخصصی تشكیل میدهند.
3. با خرید هر كتابی یا مجلهای، چرخ صنعت نشر اندكی تكان میخورد. بدینترتیب، ارجاع دانشجویان به منابع اصلی یعنی تشویق و تقویت صنعت كمرمق نشر علمی.
4. دانشجویان با این رفت و آمد به كتابفروشیها و خرید منابع مورد نیاز، میآموزند كه درس خواندن خرج دارد. پس باید خوب خواند و مخارج را تامین كرد.
5. با این رفت و آمدها، دانشجویان جدیت علمی را كه بخشی از دانشوری است، یاد میگیرند. استادان بزرگ بخشی از زندگی خود را در كتابخانهها و مراكز اسناد صرف كردهاند. بودن در این فضا خود آموزنده است. اصولا بخشی از تفریح پژوهشگران حرفهای سر زدن به كتابفروشیها و گلگشت علمی است. اما این سرگرمی و تفریح نیازمند تعلیم است و تعلیم آن به عهده استادان. با این كار، دانشجویان آمادهخور بار نمیآیند و استادان و پژوهشگران واقعی فردا خواهند شد.
6. رفتن دانشجویان به كتابفروشیها و خرید منابع لازم، یعنی ورود كتاب و مجله به خانهها و چرخش كتاب در جامعه. این فرآیند خود بخشی از فرهنگسازی است. فراموش نكنیم سرانه نشر و فروش كتاب و مجلات علمی در جامعه شاخص نسبتا خوبی است برای ارزیابی وضعیت علمی آن جامعه.
7. رفتن به كتابفروشیها و مراكز اسناد و كتابخانهها معمولا با گفتوگوهایی همراه خواهد بود كه عمدتا بار علمی و فرهنگی دارد. از طریق همین ارتباطات رو در رو و حتی كوتاه است كه آفاق تازهای از علم و فرهنگ بر دانشجویان گشوده خواهد شد. میان دانشجویی كه در طول سال 50 ساعت را در كتابفروشیها گشت زده است و دانشجویی كه چنین نكرده، تفاوت بسیاری است. همانگونه كه رفتن به تئاتر و سینما و دیدن نمایشهای جدی بخشی از فرهیختگی است، رفتن به كتابفروشیها و مراكز اسناد نیز چنین است.
8. رفتن دانشجویان به كتابفروشیها و خریدن كتاب، در نهایت یعنی فروش رفتن كتابهایی كه استادان نوشتهاند و مقالاتی كه منتشر كردهاند. بدینترتیب، بخشی از تلاش علمی استادان و پژوهشگران از همین طریق جبران میشود.
با رفتار به ظاهر دلسوزانه ما نسبت به دانشجویانی كه وقت یا حوصله رفتن به كتابفروشی ندارند، عملا آنان را از امكانات گوناگون رشد علمی بازداشتهایم. بكوشیم خود منابع غیرالكترونیكی را تهیه كنیم و اگر قرار شد به دانشجویان منبعی معرفی كنیم، مصرانه از او بخواهیم نسخه چاپی آن را به هر شكلی هست تهیه كند. به یاد داشته باشیم كه بخشی از فرآیند دانشوری همین سر و كله زدن با كتابها و مجلات چاپ شدهای است كه عطر و بوی خاصی دارند. این تمرین را در همین هفته پژوهش آغاز كنیم.
یادداشت «خرید کتاب و فرآیند دانشوری» در صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷
|
دانشکده ها دانشکده شیعه شناسی |
خدمات فناوری اطلاعات سامانه جامع آموزش |
بیانیه رسالت دانشگاه ادیان و مذاهب، نخستین دانشگاه تخصصی ادیان و مذاهب در ایران، برخاسته از حوزه علمیه، ضمن شناخت ادیان و مذاهب و تعامل و گفت و گو با پیروان آنها با تکیه بر مشترکات، در جهت همبستگی انسانی، تقویت صلح، کاهش آلام بشری، گسترش معنویت و اخلاق و معرفی عالمانه اسلام بر اساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام به پژوهش و تربیت نیروی انسانی متخصص اقدام می نماید. |