آنچه میخوانید قطعهای است ادبی از سرکار خانم فاطمه سعدوند دانشجوی دوره دکتری رشته مذاهب کلامی دانشگاه ادیان و مذاهب پس از بازگشت از سفر زیارتی به نجف اشرف و کربلای معلی در ایام عرفه که به مناسبت آغاز ایام عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام برای نخستین بار منتشر میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر فرزند زمزم
سلام بر فرزند صفا
و سلام بر زائران ...
آه از دوری...
چه کنم که پای دلم در نجف شکست، شاید حصار هوشم فروریخت و یا حواس پنجگانه یا هشتگانهام[1] دچار تداخل تشخیص شدند.
ابهت حریم علوی مرا منقبض کرد و باز نمیدانم چه شد که فکر میکنم در نجف چیزی جا ماند ...
چقدر این ابرمرد خاص است که حس میکنم هنوز ... مرا میخواند...
_ من ... جا ... ماندم ... _ ؟!!!
دلم برای دلم، میسوزد...
به سوی کربلا میروم...
و امید دارم که باز هم بازگردم .
... حال با فرزندان صفا چه کنم؟
زمزم اشک و دعای زائران، پاهای کوچک و بزرگ، جوان و فرتوت؛ پاهای خستهای که روی آسفالت نامنظم خیابان در خیل زائران میرود تا به زیارت جسم بیسر حسین برسد و دگرباره این سوی یا آن سوی بینالحرمین به زیارت دستان بریده یا اجساد پاره پاره و یا دلهای مجروحی که هول قیامت مصیبتهای وارد شده، زیر پای احساسشان را خالی کرد؛ برسد .
نیت میکنم:
نایبالزیارهام از طرف عالم هستی، به جز شیطان و ...
«السلام علی الائمه السادات»[2]
«... سلام بر گریبانهای دریده و لبهای خشکیده، بر آن جانهای بلارسیده، ...»[3]
نمیدانم چه شده که در تلاطمام.
هرچند با پا میروم، اما فکرم همپایی نمیکند...
آه که بر زنان بیرون مانده از حرم چه گذشت، آنگاه که از حریم خیام خارج شدند. در خیالم نمیگنجد که پدر یا همسر یا فرزند که گاه فرزندانی که او در همه حال با احوالاتش زندگی میکرد، یکباره او را در محاصره گرگهای گرسنه وحشی دیده باشد... براو ... چه گذشت...
سهم ایشان از عزیزانشان فقط قطعات بریده بریده و خونهای جاری شده بر خاک بود که قابل جمع کردن هم نبود و باید به خیال و خاطر سپرده میشد..
سهم گرگهای وحشی هم سرهای بریده و روان تا نماد پستی خودرا نمایش دهند.
........
برای حسین روضه بخوانیم یا برای طفل صغیرش که سفیدی گلویش را نشانه رفتند؟
برای حسین روضه بخوانیم یا برای غریبی خواهرش زینب؛
حتماً شنیدهاید که به نقل از او میگویند: «او میبرید و من میدویدم ...» چه حالات سختی بر او گذشته ... آخرین برادر... آخرین...
برای حسین روضه بخوانیم یا برای طفل سه سالهاش خانم رقیه که دلتنگیاش آنقدر معصوم بود که دل خدا هم برای او سوخت و او را به پدر رساند.
روضه بخوانیم برای به خاک افتادگان در سرزمین بلا و بازماندگانی که اسیرکربات شدند.
روزی سراسر شوم به قدری که هنوز صبر و قرار و هوش بر آن حکومت نمیکند و کربلا که نه شهر ماتم است؛ بلکه زائرانش نیز هرگاه به کربلا میرسند یا حواسشان درهم تنیده میشود و گیج میزنند یا بغض میکنند و یا اشکها میریزند... در آخر با روحی فشرده می...ر...و...ند.
آه از دوری...
سلام بر این بارگاه که صاحبش هرکس را به خود میخواند، دلش میرود و این میشود که دریای خیالش متلاطم میشود ...
و «... سلام بر او که جبرئیل به او افتخار میکند...»[4]
...
|
دانشکده ها دانشکده شیعه شناسی |
خدمات فناوری اطلاعات سامانه جامع آموزش |
بیانیه رسالت دانشگاه ادیان و مذاهب، نخستین دانشگاه تخصصی ادیان و مذاهب در ایران، برخاسته از حوزه علمیه، ضمن شناخت ادیان و مذاهب و تعامل و گفت و گو با پیروان آنها با تکیه بر مشترکات، در جهت همبستگی انسانی، تقویت صلح، کاهش آلام بشری، گسترش معنویت و اخلاق و معرفی عالمانه اسلام بر اساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام به پژوهش و تربیت نیروی انسانی متخصص اقدام می نماید. |