حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب که در مراسمی در گرامیداشت یاد علامه سید جعفر مرتضی برگزار شد، به ایراد سخنرانی پرداخت. وی که از دوستان نزدیک آن علامه بود، از زوایای مختلف به بررسی زندگی وی پرداخت و نکات جالب توجهی از حیات علمی وی مطرح کرد. آنچه میخوانید متن کامل سخنرانی وی در این مراسم است.
اگر بخواهیم حضور علامه سید جعفر مرتضی در ایران را ارزیابی کنیم، ابتدا باید به تاریخچه هجرت علما به ایران نگاهی بیندازیم. تاریخچه حضور علمای جبل عامل در ایران به قرنهای گذشته برمیگردد. علمای جبل عامل از قرن هفتم و هشتم شروع به هجرت به ایران کردند. درباره علمای بحرین و مدینه نیز شاهد این وضعیت هستیم. اوج تشریففرمایی و حضور این علما در ایران از دوران شاه طهماسب اول شروع میشود و تا اواخر دولت صفوی ادامه مییابد. وقتی حکومت صفویه در ایران استقرار یافت، در زمینه وجود عالمان شیعی در ایران احساس خلأ شد. تعداد کمی از علمای ایرانی شیعه بودند و همه کشور به تشیع گرویده بود، لذا احساس کردند احتیاج به علمایی هست که تشیع را برای مردم تبیین کنند. بنابراین از علمای سه کشور دعوت به عمل آمد. ابتدا از علمای جبل عامل دعوت شد که به آن «الهجره العاملیه الاول» میگویند و بعد از علمای بحرین که در آن زمان، بزرگ و شامل قطیف و احساء امروزی بود، دعوت به عمل آمد و مهاجرتهایی صورت گرفت. شیخ بهایی، شیخ حر عاملی و بسیاری علمای دیگر در این سفرها به ایران آمدند و منشأ خیرات و برکات زیادی شدند. بعد از آن هجرت محدود شد تا اینکه در دوران معاصر افرادی همچون فرزند مرحوم شرفالدین و علامه سید جعفر مرتضی به ایران آمدند و بعد از پیروزی انقلاب هم رفتوآمد مفصل طلاب عزیز لبنانی در قم شدت گرفت.
وی گفت: علامه سید جعفر مرتضی از پیشقراولان حضور در ایران بود و با حضور در ایران منشأ خیرات و برکات زیادی شد. این سید عظیمالشأن و بزرگوار در سال 47 وارد ایران شد و به مدت سه سال در منزل آیتالله میرمحمدی ساکن شدند. جالب آنکه این دو بزرگوار در زمانی نزدیک مرحوم شدند. علامه سید جعفر مرتضی سه استاد برجسته داشتند که عبارت بودند از آیتالله احمدی میانجی، آیتالله روحانی و آیتالله میرمحمدی. ایشان تا سال 73 که در ایران بودند، همواره با این سه استاد در جلسات بحث و مباحثه حضور داشتند.
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه گفت: ویژگی اصلی علامه سید جعفر مرتضی، سیرهنویسی او است. اولین سیره در شیعه که به طور اختصاصی به پیامبر اعظم(ص) میپردازد، توسط مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار انجام شد. قبل از او فقط کشف القمه اربلی بود که آن هم به سیره معصومین میپرداخت و اختصاص به رسول اعظم(ص) نداشت. اولین سیره مدون و منظم درباره پیامبر اسلام(ص) که توسط یک عالم شیعه انجام شده، متعلق به علامه سید جعفر مرتضی عاملی است. ایشان حدود 37 سال قبل این اثر را به نگارش درآورد و نام آن را «الصحیح من سیره النبی الاعظم» انتخاب کرد و برای آن حضرت از لقب اعظم استفاده کرد. همانگونه که رهبری حدود بیست سال قبل از لفظ پیامبر اعظم(ص) استفاده کردند. میدانید که تا پیش از این شیعیان از لفظ اکرم و اهلسنت از لفظ اعظم استفاده میکردند.
وی در ادامه گفت: چون علامه سید جعفر مرتضی عرب بودند و کتب عربی داشتند و استفاده ایشان از زبان عربی بسیار ساده بود و منابع زیادی از اهلسنت در اختیار داشتند، کتابهایشان را با توجه به منابع اهلسنت نوشتند. او آنچه را میخواست انتخاب میکرد ولی از منابع فریقین و به طور کامل از منابع اهلسنت استفاده میکرد. ایشان به سبک و سیاق مرحوم شرفالدین مینوشتند و خودشان میگفتند از مرحوم شرفالدین این سبک و سیاق را آموختهاند. ایشان زبده و خلاصه کنابهایی که مطالعه میکردند، طبق سبک مرحوم شرفالدین روی پشت جلد کتاب مینوشتند و مثل مرحوم شرفالدین و مرحوم علامه امینی، در متونشان از منابع اهلسنت استفاده وافی و کافی میکردند. ایشان آنچه از فکر شیعی و درست تشخیص میداد، یعنی آنچه صحیح میدانست، مینوشت ولی این صحیح نوشتنشان با توجه به منابع فریقین بود.
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب همچنین گفت: ایشان قبل از آن یک کتاب درباره امام رضا(ع) نوشتند و آقای خلیل خلیلیان به فارسی ترجمه کردند و الان مقیم کانادا هستند. این کتاب دهها بار از طرف دفتر نشر فرهنگ اسلامی تجدید چاپ شد. میتوان علامه سید جعفر مرتضی را اولین و بزرگترین سیرهنویس جهان تشیع دانست و بزرگتر از او هم نه قبل از او و نه در زمان حیاتشان و نه بعد از آن نیامده است و هیچکس این حجم از سیره راجع به وجود پیامبر اعظم(ص)، امیرالمؤمین(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و تکنگاریهایی راجع به امام سجاد(ع)، امام رضا(ع) و بقیه ائمه(ع) انجام نداده است. همچنین هیچکس به اندازه ایشان راجع به حضرت فاطمه زهرا(س) به صورت جدی و واقعی به میدان نیامده و هیچکس به اندازه ایشان از مظلومیت آن حضرت دفاع نکرده است. آن بزرگوار واقعاً از مظلومیت حضرت زهرا(س) دفاع کرد.
سید ابوالحسن نواب در ادامه گفت: سال آینده بیستمین سالگرد رحلت آیتالله احمدی میانجی و آیتالله سید محمود روحانی است. در اینجا یادی از آن دو استاد بزرگوار میکنم که مرحوم علامه کتابهایشان را به این دو بزرگوار میدانند و آنان میخوانند و بر آن حاشیه میزدند. در جلد اول آثارشان از عبارت بعض المحققین استفاده کردهاند که منظور، همین دو بزرگوار هستند. یعنی هرچه آن دو به ایشان تذکر میدادند، در متن میآوردند و در ذیل یا کنار آن مینوشتند که این تذکرات از بعض المحققین است. بعد از محروم شدن از وجود آن دو، کس دیگری نبود که کتابهای ایشان را بخواند یا حاشیه بزند یا نکتهای که به ذهنش میآید، بگوید.
وی درباره زندگی شخصی علامه سید جعفر مرتضی نیز گفت: زندگی شخصی او هم پر از تذکراتی است که هریک میتواند موضوع یک سخنرانی باشد و برای ما منشأ آثار است. ایشان پیش از انقلاب قصیدهای در مدح مرحوم امام گفته بودند که شعر بسیار فاخری است. با پیروزی انقلاب، تقریباً بیش از علمای ایرانی وقف نظام و انقلاب و در خدمت نظام و انقلاب بود. ایشان دنبال نظامسازی بود و میخواست آنچه در صدر اول و در زمان رسول اعظم(ص) در مدینه افتاده است، به عنوان سرمشق و الگو در جمهوری اسلامی قرار دهد و از آن یک نظام درآورد. ایشان از کتاب التراتیب الاداریه نوشته سید عبدالحی از علمای مغرب بسیار تجلیل میکرد. این اثر سیستم و سازمان اداری زمان رسول اعظم(ص) را معرفی میکرد. اهلسنت و حکومت عثمانی بسیار از این کتاب استفاده کردند. علامه از این کتاب بهخوبی یاد میکرد.
نواب در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در اوایل انقلاب، سازمان اداری و استخدامی با ایشان جلسات مختلفی داشتند تا اینکه جنگ شروع شد و همه سرداران جنگ همیشه به منزل ایشان رفتوآمد داشتند و میخواستند از ایشان الگو بگیرند. چندی پیش خدمت سردار باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بودم و ایشان از روزهایی که در منزل مرحوم علامه یکدیگر را میدیدیم، یاد کردند و از این که ایشان چقدر دقیق برای ما در مورد مسائل جنگ صحبت میکرد. همه فرماندهان ارشد جنگ بلااستثنا منزل ایشان آمدهاند و از محضرشان استفاده کردهاند. ایشان شخصیت گرانبها و بزرگی بود اما بهراحتی در اختیار محققان بود و دوستانی مثل استاد رسول جعفریان و دیگران بسیار راحت از ایشان استفاده میکردند و رفتوآمد به منزل ایشان بسیار ساده و راحت بود و مرحوم علامه خود را موظف میدانست هرکس از ایشان راهنمایی میخواهد، راهنمایی کند و هرکس میخواست از ایشان استفادهای ببرد، بدون کوچکترین سختگیری همکاری میکرد. طلاب لبنانی که میخواستند موسوعه بنویسند، با اینکه استخوانبندی اثر را مرحوم علامه گفته بود، ولی کتاب به نام آن طلاب چاپ میشد و ایشان بدون بخل خود را در اختیار پژوهشگران و طلاب قرار میداد.
وی گفت: او وقتی به روستاهای جنوب لبنان رفت، باز هم به همین سادگی در اختیار مردم بود. برخورد او یادآور سیره رسول اعظم(ع) بود که وقتی عربی از صحرا وارد جمعی میشد که پیامبر(ص) در آن جمع حضور داشت، میپرسید که کدامتان رسول خدا هستید. سادگیاش یادآوری سادگی رسول خدا(ص) در صدر اسلام بود. در خانه او به روی همه مردم روستا باز بود و جوابشان را با بشاشت و خوشرویی میداد. نوشتهام سید جعفر مردم، روستائیان و سادگی.
نواب همچنین در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ایشان تلاش زیادی میکرد تا نظام اسلامی، مبتنی بر یک نظامسازی اسلامی باشد و در این جهت بسیار وقت گذاشت و کتابهای زیادی در این زمینه تدوین کرد. در جای جای آثارش نیز هرجا لازم بود، به بحث نظامسازی اشاره میکرد. او خود را وقف حوزههای علمیه کرده بود. در لبنان برای ایجاد حوزه علمیه زحمت بسیار کشید. او در بیروت، سکسکیه و روستای محل زندگیاش حوزه تأسیس کرد. در سفر اخیرم به لبنان، ایشان در بستر بیماری بودند و بنده از آن حوزه بازدید کردم و دیدم که نفس قدسی ایشان چه تأثیری داشته و طلابش متمایز از دیگر طلاب بودند. آنان طلبههایی خودساخته، باتوجه و بامعنویت بودند و اساتید خوبی داشت. او دلباخته امام بود و به امام با همه وجود عشق میورزید و پس از امام با همه وجود به رهبری عشق میورزید و به ایشان علاقه داشت و امام و رهبری را امتداد یک داستان میدانست. رهبر مقاومت سید حسن نصرالله به بنده میگفت من ولایت فقیه را از علامه سید جعفر آموختم. امثال بزرگانی از حوزههای عربی چه بزرگان قطیف، احساء، لبنان و کویت که در قم درس میخواندند، از خرمن فیوضات ایشان واقعاً سخاوتمندانه بهرهمند شدند. اکنون دستپروردههای ایشان در جای جای جهان منشأ خدمات شدهاند. نفرات بعد حزبالله هم شاگردان ایشان بودند. امروزه نهضت مقاومت لبنان مدیون علامه سید جعفر است. هیچ عالمی به پاکباختگی علامه سید جعفر به حمایت از مقاومت بلند نشد. او با مقاومت غیر سیاسی و مکتبی برخورد میکرد. مقاومت را نه به لحاظ سیاسی بلکه بر اساس تشیع و دیانت در لبنان پذیرفته بود و با همه وجود به آنان عشق میورزید.
سید ابوالحسن نواب همچنین گفت: در جنگ 33 روزه لبنان، هستی ایشان از میان رفت. کتابخانه عظیم ایشان سوخت. آثار دستی و قلمی ایشان در آتش سوخت ولی وقتی گفتند چه شده و چه بلایی سر شما آمده، با آرامش عجیبی گفت: الحمدلله مقاومت پیروز شد. تشیع و اسلام پیروز شد. او اینطور پاکبازانه با مقاومت روبهرو میشد و اینطور صاف و پاک خودش را در اختیار این جریان قرار میداد و حامی بیدلیل مقاومت بود. در اینجا خاطرهای درباره ایشان نقل میکنم. وقتی خواستند اجازه وجوهات مقام معظم رهبری را به ایشان تقدیم کنند، و گفتند که رهبری اختیار تام و کامل به او دادهاند، ایشان با کمال ادب، بزرگی و متانت گفتند که اگر اجازه بدهید، من این اجازه را نپذیرم. من میخواهم در اینجا مدافع ایشان باشم و نماینده ایشان آن آزادی عمل را ندارد. هرچه از ایشان حمایت کنم خواهند گفت حمایتشان بدان دلیل است که نماینده او است، اما اگر نماینده ایشان نباشم، تا جایی که بتوانم از ایشان دفاع میکنم.
وی در پایان گفت: ما حسرت بر او نمیخوریم بلکه حسرت بر خود میخوریم. معلوم است که اهلبیت(ع) با هرکس که فقط علاقه به آنها داشته باشد، کریمانه برخورد میکنند ولی علامه سید جعفر مرتضی همه عمرش را پای اهلبیت(ع) گذاشت. همه هستیاش را برای رسول مکرم اسلام(ص) و خاندان مکرمشان گذاشت و عمرش را در راه آنان گذراند. لذا معلوم است چه جایگاهی دارند. نگرانی ما برای خودمان است که چرا ایشان را از دست دادیم. اصرار داشتیم جنازه ایشان در قم، مشهد یا تهران دفن شود ولی خانوادهاش تصمیم گرفتند یک سید صحیحالنسب و یک عالم جلیلالقدر و یک علامه بزرگوار در مرز لبنان دفن شود و مزارش محل زیارت شیعیان جبل عامل شود که تاریخ تشیعشان به قرن اول بازمیگردد.
|
دانشکده ها دانشکده شیعه شناسی |
خدمات فناوری اطلاعات سامانه جامع آموزش |
بیانیه رسالت دانشگاه ادیان و مذاهب، نخستین دانشگاه تخصصی ادیان و مذاهب در ایران، برخاسته از حوزه علمیه، ضمن شناخت ادیان و مذاهب و تعامل و گفت و گو با پیروان آنها با تکیه بر مشترکات، در جهت همبستگی انسانی، تقویت صلح، کاهش آلام بشری، گسترش معنویت و اخلاق و معرفی عالمانه اسلام بر اساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام به پژوهش و تربیت نیروی انسانی متخصص اقدام می نماید. |