مؤمن در پیوند با خدا و در چارچوب برنامه الهی، درمییابد که تحت تربیت الهی قرار دارد و همه کارهایش علاوه بر تقدیرات کلی الهی، در چارچوب مدیریت مستقیم الهی است.
چندی است کشور عزیزمان و سراسر جهان با پدیدهای به نام کرونا مواجه شده است؛ بیماری فراگیری که از آن گاه با عنوان بلا یاد میشود. گستردگی این بیماری به گونهای است که سؤالاتی الهیاتی در اذهان ایجاد کرده است. حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در پاسخ به چند سؤال الهیاتی در خصوص بلا و ابتلائات بشری، یادداشتی با عنوان «کرونانامه» در اختیار روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب قرار داده است که در ادامه میخوانید:
۱. مؤمن در برابر ویروس کرونا چه میکند؟
پاسخ: مثل همه عُقلا،
یکم، اصول بهداشتی را رعایت میکند؛
دوم، اگر مبتلا شد، پیگیر درمان علمی میشود؛
سوم، اگر در توانش باشد، برای ساخت واکسن و نیز دارو و درمان قطعی آن اقدام میکند و...؛
۲. پس در مواجهه با پدیدههایی چون کرونا، چه فرقی بین مؤمن و غیر مؤمن وجود دارد؟
پاسخ: مثل همه پدیدههای طبیعی و انسانی، خوشایند و ناخوشایند، مؤمن بر خلاف دیگرانی که مؤمن نیستند،
یکم، اثرگذار واقعی در هستی را خدا میداند و همه علل و عوامل طبیعی را مقهور اراده الهی میداند. طبعاً این ایمان به او آرامش میدهد؛
دوم، دنیا را با همه خوبیها و بدیهایش، گذرگاه و اقامتگاه موقتی میداند، بنابراین، اگر به هر دلیلی نتوانست بر کرونا یا هر بلای دیگری فائق آید، میداند که اگر ایمان خود را حفظ کند، در زندگی برین، به پاداش ابدی و آرامش جاودان خواهد رسید؛
سوم، مراقبت میکند که در این شرایط سخت، هیچ کار غیراخلاقیای انجام ندهد و بلکه اگر میتواند با نیکوکاری، از رنج مردم بکاهد، چون کارهای شایست و ناشایست او در هر شرایطی، به ویژه در تنگناهایی که پیش میآید، بدون مکافات نخواهد ماند. این نگاه طبعاً به روابط انسانی بهتر و نیز به توفیق بیشتر در غلبه بر مشکلات کمک خواهد کرد؛
چهارم، در مواجهه با این مشکلات، علاوه بر کندوکاو علمی و تلاش برای زیست مادی بهتر و فعلیت بخشیدن به برخی ظرفیتهای ناشناخته یا مغفول مانده انسانی یا طبیعی، همچنین، این پدیدههای شگرف را به سوژهای تبدیل میکند برای تأمل بیشتر در هستی و در قدرت، حکمت و رحمت خدا و این طبعاً مایه عمق بخشیدن به ایمانش و نیز تقویت زیست دینی و اخلاقیاش و سیر آفاقی و تنفسیاش میگردد؛
پنجم، چون علاوه بر عوامل مادی، به اثرگذاری عوامل غیرمادی بر همین زندگی مادی معتقد است، در کنار انجام همه توصیههای مجرب علمی، به راهکارهای معنوی و دینی هم توجه ویژهای نشان میدهد، راهکارهای آیینیای چون دعا، نماز، توسل و نیز راهکارهای غیرآیینیای چون انجام هر کار خیری، بهویژه کارهایی چون صدقه دادن، صله رحم کردن، خدمت به پدر و مادر و دستگیری از مستمندان.
کار خیر علاوه بر تأثیر روانی و معنویای که بر خود فرد دارد، حتما در فروکش کردن بحرانها و کاستن از آثار و پیامدهای منفی آنها و در نتیجه، کاستن از آلام انسانی اثر خواهد گذاشت. اما آنچه از سنخ نیایش و پرستش است، علاوه بر ثواب اخروی و تأثیرات معنوی، حتماً قدرت و انگیزه انسان را برای مقابله با مصیبتها و حتی برای پژوهشهای علمی با هدفهایی چون کشف واکسن یا دارو و از این قبیل افزایش خواهد داد؛
ششم، چون بنا به تعالیم دینی، میداند که هر پدیده ناخوشایندی (خودش یا آسیبی که به من میزند) میتواند ناشی از غضب الهی باشد، همانطور که نعمتهای خداوند هم میتواند مایه غفلت انسان و در نتیجه، برایش نقمت (عذاب) باشد، پس در برابر امور ناخوشایند، علاوه بر بردباری، به فکر توبه میافتد و همین نقش سازندهای در زندگی او ایفا خواهد کرد. او میداند که اگر به جای نابردباری، شکیبایی و حتی شکرگزاری را پیشه کند، همان مصیبتی که میتوانست مایه عذاب باشد، موجب قرب و ولای او میشود. این نگرانیِ آمیخته با امید از سازندهترین عوامل مؤثر در زیست متعادل و مدیریت شده است: در برابر امور خوشایند، غَرّه نشویم و به غفلت در نغلتیم و در برابر امور ناخوشایند، بیتاب نشویم و زبان به شکوه نگشاییم.
همچنین حتماً توبه کردن از گناهان، از جمله گناهانی که مصداق ظلم هستند و به دیگران آسیب میزنند و نیز برخورد فروتنانه و بردبارانه با مصیبتها به ساخت جامعهای سالمتر و امنتر کمک میکند و هم راه را برای مقابله مؤثرتر و سریعتر با بحرانها هموارتر میکند؛
هفتم: البته مؤمنی که به شریعت پایبند است، گاهی با برخی محدودیتها روبهرو میشود که میان او و دیگران فرق میگذارد و چهبسا میان توصیههای علمی و توصیههای دینی ناسازگاری به وجود میآید که طبعاً مؤمن طرف دین را میگیرد، مگر آنکه پای جان، مال یا آبرو در میان باشد و او ناگزیر، از باب تزاحم و تقدیم اهمّ بر مهم، به توصیه علمی تن میدهد و البته در اغلب موارد، تعارض یا تزاحمی پیش نمی آید و او مانند دیگران، به علم، تن میدهد.
از طرف دیگر، توصیهها و تعلیمات دینیای وجود دارند که به کمک علم و تدابیر علمی و انسانی میآیند، مثل امر به معروف و نهی از منکر، دعوت به انفاق، صدقه، زکات و مواسات، آگاهی ایثار و ترجیح دیگری بر خود و...
این تعالیم که یا خارج از قلمرو ادیان وجود ندارند یا اگر هم باشند، فاقد آن جنبه انگیزشیای هستند که در دین و ایمان وجود دارد، مایه پیشبرد بسیاری از تدابیر بشری شده، مایه مزیت مؤمن بر غیرمؤمن میگردد.
۳. اثرگذاری خدا و نیز عوامل غیبی یا غیرمادی در هستی و در پدیدههایی چون کرونا و در مقابله با آنها چگونه است؟
با توجه به آنچه در بالا گفته آمد، روشن شد که فرق مؤمن با دیگران در رویارویی با پدیدههایی چون کرونا یا کووید۱۹، در جهتگیری، عمق و معنابخشی، عبرتآموزی و رعایت چارچوبهای اخلاقی(و گاه فقهی) و از این قبیل است و او هرگز قواعد علمی را نقض نمیکند و از توصیههای بهداشتی و درمانی تخطی نمیکند. او علاوه بر این قواعد و توصیهها، از لحاظ کمّی و کیفی، میتواند از افزودههایی برخوردار شود.
حال، جای طرح و پاسخ این پرسش هست که مؤمن چگونه و با چه سازوکار نظریای، دست خدا را در همه حوادث خوشایند و بدآیند، میبیند، تحلیل و تبیین میکند و پیش بینی میکند و به انتظار مینشیند؟
پاسخ تفصیلی این پرسش را باید در کتابهای مفصل کلامی و فلسفی و با تکیه بر آیات و روایات و براهین عقلی جست و یافت، اما به اجمال، میتوان دخالت خدا را در هستی، چنین بیان کرد:
۱. از نگاه مؤمن، خلق و تدبیر عالَم آفرینش و آغاز و پایانش در دست خداست. نظام آفرینش و عملکرد تمام اجزای آن، از عقول تا موجودات آسمانی و زمینی و از جمله انسانها مطابق است با طراحی خدا و در چارچوب نظم تعریف شده و قوانین تعیین شده الهی. اگر ویروسی شکل میگیرد، شیوع مییابد و آسیب میزند، انگاه مهار میشود، آسیبهایش ترمیم میگردد و همه نقشهایی که در طبیعت یا در فعل انسانی رقم میخورد، همگی در همین چارچوب و با بهره گیری از همان تواناییها، ظرفیتها و قدرت مانورهایی است که خدا در اختیار کائنات قرار داده است.
آنچه علم از کارکردها و مناسبات پدیدهها درک میکند، به واقع، در حکم کشف بخشی از نظام الهی است و حتماً، چنانکه علم هم اذعان دارد، هم مؤلفههای اثرگذار دیگری وجود دارد و هم مناسبات میان پدیدهها محدود به آنچه تاکنون شناختهایم نیست.
۲. خداوند متعال در طراحی نظام هستی، علاوه بر عوامل و مناسبات مادی، مجموعهای از عوامل و مناسبات غیرمادی و فرامادی را نیز طراحی کرده است. ایمان به غیب به مؤمن میآموزد و یادآور میشود که تمام آنچه در زندگی برایش رخ میدهد، محصول فقط تدابیر مادیِ وی نیست، بلکه مؤثرهای دیگری هم در زندگی هستند که در دسترس درک مادی وی نیستند و او اگر تأمل کند، فقط نشانهها و تأثيرات آنها را درمییابد.
او باور دارد که همانطور که برنامهریزیهای مادی و کوششهای علمی او به حالش سود یا زیان دارند، دعای خیر پدر ومادرش، دعای خیر نیازمندی که از او دستگیری میکند، صله رحم، صدقه دادن و هر کار خیری که به قصد خیر انجام میدهد، در زندگی وی اثرگذار خواهد بود؛
۳. دخالت خداوند در هستی فقط محدود به ایجاد این نظم و سامانهای که مؤمن آن را برترین نظم ممکن میداند، نمیشود، بلکه مؤمن با صرافت ایمانیاش درمییابد که خدا آن به آن و لحظه به لحظه با اوست. و اوست که اگر آدمی به برنامه الهی تن بدهد، شرایط انجام کار خوب و زمینههای نیل به موفقیت را برایش جفتوجور میکند (توفیق الهی) و اگر آدمی به جای برنامه الهی به برنامه نفسانیاش دل بدهد، او را به حال خود رها میکند (خِذلان: وانهادن) و حتی ممکن است ناهمراهیِ انسان با برنامه الهی آنقدر زیاد شود که خدا زمینههای کار بد را برایش جفتوجور کند (سوء القضاء) و به او عمر و برخورداری بیشتری بدهد تا بیشتر گناه کند (املاء، امهال و استدراج: مهلت دادن و به تدریج، گرفتار شدن) و او به جایی برسد که گمان کند در مسیر درست قدم برمیدارد (یحسبون أنهم یحسنون صنعاً: و بر این پندارند که کار نیک انجام میدهند) و شاید حتی خودش را تأييدشده الهی بداند (فيقول ربي أكرمنِ: میگوید پروردگارم مرا گرامی داشته!) و...
مؤمن در پیوند با خدا و در چارچوب برنامه الهی، درمییابد که تحت تربیت الهی قرار دارد و همه کارهایش علاوه بر تقدیرات کلی الهی، در چارچوب مدیریت مستقیم الهی است (و جئت على قدرٍ يا موسى: ای موسی، بنابه تقدیر، تا بدینجا آمدی) و گاه به جایی میرسد که دستپرورده و ساخته و پرداخته خاص الهی میشود (و إصطنعتك لنفسي: تو را برای خودم ساختم و پرداختم) و چون بنده یک گام به جلو برمیدارد، خدا گامهای چندی به سوی او برخواهد داشت. اولین گامها را خدا برمیدارد و هیچگاه راه را بر بندهاش نمیبندد و راه بازگشت را تا واپسین لحظات حیاتش به روی او گشوده میگذارد و بدترین گناه را که به کفر میانجامد، ناامیدی از رحمت خدا میشمرد و همواره و گاه با تکانههایی در زندگی اش به او نهیب میزند، هشدار میدهد و او را هوشیار میسازد.
۴. چرا برخی پدیدهها همچون کووید۱۹ نقش تخریبی دارند؟
این پدیدهها که بنا به ناشی شدن همه چیز، باواسطه و بیواسطه از خدا، آفریدههای خدا هستند، چگونه در قدرت، حکمت و رحمت الهی، قابل درج، هضم و درک هستند؟ مؤمن چه نگاهی به این ناخواستهها و ناخواندهها دارد و چه رفتاری در قبال آنها پیش میگیرد؟
مؤمن، همچون یک دانشورِ کاوشگر میکوشد تا به همه رمز و رازهای هستی دست یابد و از جمله بفهمد که چرا برخی پدیدهها آنچنان که ما میپسندیم، نیستند و در این راه از علم، فلسفه و نیز متون دینی مدد میگیرد و البته میداند که دست یافتن به پاسخ قطعی در این زمینه، بسی دشوار است.
حال، اگر مؤمن در گرهگشایی از این رازها توفیق نیافت، با تکیه بر ایمانش و با توجه به دادههای دینیِ قطعی و نیز یافتههای تجربیاش،
۱. همیشه دل آرام و مطمئن است که حتماً حکمتی در پسِ این رویدادها وجود دارد و کمترین حکمتش، وقوف به ناتوانی انسان و به بزرگی جهان و آفریننده جهان و جلوگیری از غَرّه شدن انسان است؛
۲. احتمال میدهد که شاید این رویداد، امتحان الهی و تلنگری آسمانی باشد تا ایمانش مِحک بخورد و با مواجهه مثبت او، تقویت بشود؛
۳. احتمال میدهد که شاید این رویداد که دامنگیر او شده، عقوبت لغزشی باشد که انجام داده، پس به استغفار رو میآورد؛
۴. احتمال میدهد که شاید خدا به این وسیله، خواسته است وی را قدردان نعمتهایی قرار دهد که بهراحتی در دسترس او بوده و او از آنها لذت نمیبرده است؛
۵. احتمال میدهد که خدا از این راه خواسته است او درکی از محرومیتهای دیگران داشته و در اندیشه دیگرانی باشد که از برخی تنعمها که او داشته، محرومند؛
۶. احتمال میدهد که خدا از این راه خواسته است، آدمی به جایگاه و کارکرد طبیعت و محیط زیست، بیشتر توجه کند و از تصرف بیش از حد در طبیعت و منابع طبیعی دست بکشد؛
۷. احتمال میدهد که خدا خواسته است او را و کنجکاویاش را برانگیزد تا کاوش علمیاش را بیشتر کند و کاروان علم بشری را گامی به پیش ببرد و قدرت ایمنی و تابآوری انسان را ارتقا دهد و...
و در هرحال، مطمئن است که همان پدیده زیانبار هم، در چارچوب همان نظمی عمل کرده که خدا قرار داده و چه بسا ایجاد یا فعال شدن آن به نوع عملکرد خود انسان برگردد یا اساساً، آن پدیده به مقتضای طبع خدادادش عمل کرده و اگر من آسیبی میبینم، به خاطر کاستی و سستیِ راه یافته به رفتارم در قبال طبیعت و دیگر انسانهاست.
۵. چگونه انسان میتواند بفهمد که فلان پدیده ناخوشایند عذاب است یا خیر (و فلان پدیده خوشایند نعمت است یا نقمت و عذاب)؟
مؤمن هر پدیده یا اتفاقی را مشمول تقدیر الهی میداند و بر این باور است که هر آنچه برایش پیش میآید، ممکن است لطفی در حق او باشد و ممکن است از سنخ قهر الهی باشد که البته همان هم مادامی که فرصت بازگشت به صلاح برای انسان فراهم است، به واقع، لطف الهی است.
این نگره و نگرانی، مؤمن را در دوگانه خوف و رجاء قرار میدهد: شاید این برخورداری نعمت باشد و شاید نقمت (عذاب و قهر) باشد و آن نابرخورداری نیز ممکن است نعمت باشد و ممکن است نقمت باشد، چه، او معتقد به تساویِ «خوشی و نعمت» و «ناخوشی و نقمت» نیست.
اما اینکه بهواقع، این است یا آن، دقیقاً بستگی به نوع تلقی، نگاه و تعامل ما دارد. اگر ما در برابر امور خوشایند،
۱. خدا را بر همه نعمتهایش سپاس بگوییم (از گفتن الحمدلله تا به جاآوردن حق هر نعمتی)؛
۲. دچار فرَح و مَرح یا همان شادی بیش از حدی که آدمی را سرمست میکند و از خدا غافل میکند، نشویم؛
۳. از پیرامون خود و دیگرانی که برخوردار نیستند، غافل نشویم و از راه صدقه دادن یا قرض دادن یا هر شیوه دیگری با آنها مواسات (همدردی) کنیم و از داشتههایمان به آنها هم خیری برسانیم؛
میتوانیم تا حدی اطمینان پیدا کنیم که این امر خوشایند مایه اِمهال و استدراج (مهلت دادن و به تدریج، گرفتار شدن) و انشاءالله نشانه قهر الهی نیست.
از دیگر سو، اگر ما در قبال امور ناخوشایند،
۱. صبر پیشه کنیم و زبان به شکوه نگشاییم؛
۲. از گناهانمان به درگاه خدا استغفار کنیم؛
۳. دعا و نیایش را در دستور کار قرار دهیم؛
میتوانیم تا حدی مطمئن باشیم که این امر ناخوشایند از سنخ قهر الهی نیست و بسا مایه جهش ایمانی انسان و پیشرفتهای وی در زندگانی بشود.
|
دانشکده ها دانشکده شیعه شناسی |
خدمات فناوری اطلاعات سامانه جامع آموزش |
بیانیه رسالت دانشگاه ادیان و مذاهب، نخستین دانشگاه تخصصی ادیان و مذاهب در ایران، برخاسته از حوزه علمیه، ضمن شناخت ادیان و مذاهب و تعامل و گفت و گو با پیروان آنها با تکیه بر مشترکات، در جهت همبستگی انسانی، تقویت صلح، کاهش آلام بشری، گسترش معنویت و اخلاق و معرفی عالمانه اسلام بر اساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام به پژوهش و تربیت نیروی انسانی متخصص اقدام می نماید. |